سهل شدن امور
۱.فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَٱتَّقَىٰ [٩٢:۵]
کسی که (در راه خدا دارائی خود را) بذل و بخشش کند، و پرهیزگاری پیشه سازد (و از آفریدگار خویش بهراسد). (۱)
۲.وَصَدَّقَ بِٱلْحُسْنَىٰ [٩٢:۶]
و به پاداش خوب (خدا در این سرا، و خوبتر خدا در آن سرا) ایمان و باور داشته باشد. (۱)
۳.فَسَنُیَسِّرُهُۥ لِلْیُسْرَىٰ [٩٢:٧]
(مشکلات و موانع را برای او آسان میسازیم و در کار خیر توفیقش میدهیم و) او را آمادهی رفاه و آسایش مینمائیم. (۱)
تقوا عامل محبوبیت نزد الله
۴.بَلَىٰ مَنْ أَوْفَىٰ بِعَهْدِهِ وَاتَّقَىٰ فَإِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ﴿آلعمران: ٧۶﴾
آری! کسی که به عهد و پیمان خود وفا کند و پرهیزگاری پیشه نماید (محبّت و رضایت خدا را فراچنگ آورده است) زیرا خداوند پرهیزگاران را دوست میدارد. [[«بَلَی»: (نگا: بقره / ۸۱). «أَوْفَی»: وفا کرد. «إِتَّقَی»: پرهیزگاری کرد.]] (۳: ۷۶)
۵.إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّم مِّنَ الْمُشْرِکِینَ ثُمَّ لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئًا وَلَمْ یُظَاهِرُوا عَلَیْکُمْ أَحَدًا فَأَتِمُّوا إِلَیْهِمْ عَهْدَهُمْ إِلَىٰ مُدَّتِهِمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ﴿التوبه: ۴﴾
امّا کسانی که از مشرکان با آنان پیمان بستهاید و ایشان چیزی از آن فروگذار نکردهاند (و پیمان را کاملاً رعایت نمودهاند) و از کسی بر ضدّ شما پشتیبانی نکرده (و او را یاری ندادهاند)، پیمان آنان را تا پایان مدّت زمانی که تعیین کردهاند محترم شمارید و بدان وفا کنید. بیگمان خداوند پرهیزگاران (وفاکنندهی به عهد) را دوست میدارد. [[«لَمْ یَنقُصُوکُمْ شَیْئاً»: چیزی از شروط پیمان شما را نکاستهاند و نقض ننمودهاند. «لَمْ یُظَاهِرُوا»: پشتیبانی و یاری نکردهاند.]] (۹: ۴)
۶.کَیْفَ یَکُونُ لِلْمُشْرِکِینَ عَهْدٌ عِندَ اللَّهِ وَعِندَ رَسُولِهِ إِلَّا الَّذِینَ عَاهَدتُّمْ عِندَ الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ فَمَا اسْتَقَامُوا لَکُمْ فَاسْتَقِیمُوا لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ الْمُتَّقِینَ ﴿التوبه: ٧﴾
چگونه برای مشرکانی (که بارها پیمان خود را شکستهاند) در پیش خدا و پیغمبرش عهد و پیمانی محترم شمرده میشود؟ مگر عهد و پیمان کسانی (از قبائل عرب) که در کنار مسجدالحرام با ایشان پیمان بستید (و آنان بر پیمان خود ماندگار ماندند). مادام که ایشان در برابر شما راست و وفادار باشند، شما نیز نسبت بدیشان راست و وفادار باشید و عهد خود را نگاه دارید. بیگمان خداوند پرهیزگاران (وفاکننده به عهد و پیمان) را دوست میدارد. [[«کَیْفَ یَکُونُ …»: استفهام انکاری است. یعنی نخواهد بود. «فَمَااسْتَقامُوا»: پس مادام که بر جاده راستی و درستی ماندگار شدند.]] (۹: ۷)
تقوا عامل پیروزی و رسیدن به هدف
۷.وَمَن یُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ وَیَخْشَ اللَّهَ وَیَتَّقْهِ فَأُولَٰئِکَ هُمُ الْفَائِزُونَ ﴿النور: ۵٢﴾
و هرکس از خدا و پیغمبرش پیروی کند و از خدا بترسد و از (مخالفت فرمان) او بپرهیزد، این چنین کسانی (به رضایت و محبّت خدا و نعیم بهشت و خیر مطلق دست یافتگان و) به مقصود خود رسیدگانند. [[«یَتَّقْهِ»: اصل این فعل (یَتَّقِهِ) است و برای تخفیف قاف را ساکن کردهاند زیرا دو کسره پشت سر هم ثقیل میباشد. «الْفَآئِزُونَ»: (نگا: توبه / ۲۰، مؤمنون / ۱۱۱).]] (۲۴: ۵۲)
تقوا عامل موفقیت در امتحان الهی
۸.لَتُبْلَوُنَّ فِی أَمْوَالِکُمْ وَأَنفُسِکُمْ وَلَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ مِن قَبْلِکُمْ وَمِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا أَذًى کَثِیرًا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا فَإِنَّ ذَٰلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ﴿آلعمران: ١٨۶﴾
به طور مسلّم از لحاظ مال و جان خود مورد آزمایش قرار میگیرید و حتماً از کسانی که پیش از شما بدیشان کتاب داده شده است، و از کسانی که کفر ورزیدهاند، اذیّت و آزار فراوانی میبینید (و اعمال ناشایستی و سخنان نابایستی میشنوید) و اگر (در برابر آزمایش مالی و جانی) بردباری کنید و (از آنچه باید پرهیز کرد) بپرهیزید، (کارهای شایسته همین است و) این اموری است که باید بر انجام آنها عزم را جزم کرد و در اجرای آنها کوشید. [[«لَتُبْلَوُنَّ»: مسلّماً آزموده میشوید (نگا: بقره / ۱۵۵ و انبیاء / ۳۵). «لَتَسْمَعُنَّ»: مسلّماً خواهید شنید. مراد از شنیدن در اینجا دیدن و دریافتن است. «مِنَ الَّذِینَ أُوتُوا الْکِتَابَ»: مراد یهودیان و مسیحیان است. «مِنَ الَّذِینَ أَشْرَکُوا»: مراد سائر کفّار است. «عَزْم»: مصدر است و در معنی اسم مفعول یعنی مَعْزُوم، به معنی آنچه باید در راه رسیدن بدان به تلاش ایستاد و جدّی بود، به کار رفته است.]] (۳: ۱۸۶)
تقوا عامل قبولیت اعمال
۹.لَا تَقُمْ فِیهِ أَبَدًا لَّمَسْجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقْوَىٰ مِنْ أَوَّلِ یَوْمٍ أَحَقُّ أَن تَقُومَ فِیهِ فِیهِ رِجَالٌ یُحِبُّونَ أَن یَتَطَهَّرُوا وَاللَّهُ یُحِبُّ الْمُطَّهِّرِینَ ﴿التوبه: ١٠٨﴾
(ای پیغمبر!) هرگز در آن (مسجد ضرار) نایست و نماز مگذار. مسجدی (مانند مسجد قبا) که از روز نخست بر پایهی تقوا بنا گردیده است (و مراد سازندگان آن تنها رضای الله بوده است) سزاوار آن است که در آن برپای ایستی و نماز بگزاری. در آنجا کسانی هستند که میخواهند (جسم و روح) خود را (با ادای عبادتِ درست) پاکیزه دارند و خداوند هم پاکیزگان را دوست میدارد. [[«لا تَقُمْ فیهِ …»: در آن به عبادت نایست. در آن نماز مخوان (نگا: نساء / ۱۰۲). اصلاً در آن توقّف مکن و ممان. «أَحَقُّ»: این واژه گرچه افعل التفضیل است ولی در اینجا مراد مقایسه میان (شایسته) و (شایستهتر) نیست؛ بلکه مقایسه میان (شایسته) و (ناشایسته) است؛ لذا در اینجا (أَحَقُّ) به معنی شایسته است؛ نه شایستهتر (نگا: فرقان / ۲۴).]] (۹: ۱۰۸
۱۰.أَفَمَنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىٰ تَقْوَىٰ مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٍ خَیْرٌ أَم مَّنْ أَسَّسَ بُنْیَانَهُ عَلَىٰ شَفَا جُرُفٍ هَارٍ فَانْهَارَ بِهِ فِی نَارِ جَهَنَّمَ وَاللَّهُ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الظَّالِمِینَ ﴿التوبه: ١٠٩﴾
آیا کسی که شالودهی آن (مسجد) را بر پایهی تقوا و پرهیز از (مخالفت فرمان) خدا و (جلب) خوشنودی (او) بنیاد نهاده است، (کارش) بهتر است یا کسی که شالودهی آن را بر لبهی پرتگاه شکافته و فرو تپیدهای بنیاد نهاده است و (هر آن با فرو ریختن خود) او را به آتش دوزخ فرو میاندازد؟ خداوند مردمان ستمپیشه را (به چیزی که خیر و صلاح ایشان در آن باشد) هدایت نمیکند. [[«بُنْیَان»: پایه. شالوده. مصدر است و به معنی اسم مفعول به کار رفته است. یعنی بناء به معنی مبنی. «بُنْیَانَهُ»: شالوده مسجد. شالوده دین خود. «شَفا»: لبه. کناره (نگا: آلعمران / ۱۰۳). «جُرُفٍ»: گودال. پرتگاه. «هَارٍ»: شکافته و مشرف به سقوط، از ماده (هور) و در آن قلبالمکان شده است و لامالفعل و عینالفعل به جای همدیگر به کار رفته است. «فَانْهارَ بِهِ»: پرتگاه، ساختمان و صاحب آن را با خود به پائین انداخت. برخی معنی آیه را چنین بیان کردهاند: آیا کسی که پایه دین خود را بنیاد نهاده است بر شالوده استوار که تقوا و کسب رضای خدا یا طاعت و عبادت است، بهتر است، یا کسی که آن را بر ضعیفترین و سستترین شالوده بنیاد نهاده است که او را به دوزخ میاندازد و …]] (۹: ۱۰۹)
۱۱.لَن یَنَالَ اللَّهَ لُحُومُهَا وَلَا دِمَاؤُهَا وَلَٰکِن یَنَالُهُ التَّقْوَىٰ مِنکُمْ کَذَٰلِکَ سَخَّرَهَا لَکُمْ لِتُکَبِّرُوا اللَّهَ عَلَىٰ مَا هَدَاکُمْ وَبَشِّرِ الْمُحْسِنِینَ ﴿الحج: ٣٧﴾
گوشتها و خونهای قربانیها (که مظاهر و صور ظاهری هستند، به هیچ وجه مورد توجّه خدا نبوده و) هرگز به خدا نمیرسد (و موجب رضای او نمیگردد) و بلکه پرهیزگاری (و ورع و اخلاص) شما بدو میرسد (و رضا و خوشنودیش را کسب میکند). این گونه که (میبینید) خداوند حیوانات را مسخّر شما کرده است تا خدا را به خاطر این که هدایتتان نموده است (و به سوی انجام اعمال نیکو رهنمودتان کرده است) بزرگ دارید و (سپاسگزار الطاف او باشید. ای پیغمبر!) نیکوکاران را (به پاداش عظیم و لطف عمیم خدا) مژده بده. [[«لَن یَنَالَ اللهَ …»: این آیه اشاره بدان دارد که خداوند گوشت و خون قربانیهائی را نمیپذیرد که از تقوا و پرهیزگاری و نیّت خالص و درست سرچشمه نگیرد. «لِتُکَبِّرُوا»: تا این که تکبیر گوئید و بزرگ دارید. «عَلی مَا هَدَاکُمْ»: به خاطر این که به کارهای خیری همچون قربانی و انجام مناسک حجّ رهنمودتان کرده است.]] (۲۲: ۳۷)
دادن دو پاداش، نور و غفران
۱۲.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَآمِنُوا بِرَسُولِهِ یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ مِن رَّحْمَتِهِ وَیَجْعَل لَّکُمْ نُورًا تَمْشُونَ بِهِ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِیمٌ ﴿الحدید: ٢٨﴾
ای کسانی که (از اهل کتاب بشمارید و به خدا و پیغمبران الهی و کتابهای تورات و انجیل) ایمان آوردهاید! از خدا بترسید و به پیغمبر او (محمّدبن عبدالله، خاتم انبیاء، هم) ایمان بیاورید، تا خداوند دو پاداش از رحمت خود را به شما دهد (یکی پاداش ایمان به عیسی، و دیگری پاداش ایمان به محمّد)، و نیز برای شما نوری را پدیدار گرداند که در پرتو آن حرکت کنید، و شما را ببخشاید، چرا که خدا بسیار بخشاینده و مهربان است. [[«یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا …»: مخاطب مسیحیانی هستند که به عیسی و همه انبیاء -صلواتالله علیهم – ایمان آورده و به خاتمالانبیاء نیز ایمان میآورند (نگا: المراغی). «کِفْلَیْنِ»: مثنی کِفْل است، به معنی نصیب و بهره و سهم (نگا: نساء / ۸۵)، برخی آن را به مثنی محدود نکرده و بلکه برای کثرت میدانند (نگا: معجمالفاظ القرآن الکریم). در این صورت معنی: (یُؤْتِکُمْ کِفْلَیْنِ) چنین میشود: پاداش زیادی به شما میدهد. «نُوراً»: مراد نور قرآن در دنیا (نگا: مائده / ۱۵) و یا نور ایمان در قیامت است (نگا: حدید / ۱۲).]] (۵۷: ۲۸)
مصون شدن از مکر دشمن
۱۳.إِن تَمْسَسْکُمْ حَسَنَهٌ تَسُؤْهُمْ وَإِن تُصِبْکُمْ سَیِّئَهٌ یَفْرَحُوا بِهَا وَإِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا لَا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئًا إِنَّ اللَّهَ بِمَا یَعْمَلُونَ مُحِیطٌ ﴿آلعمران: ١٢٠﴾
اگر نیکی به شما دست دهد (و نعمتی همچون پیروزی و غنیمت بهرهی شما گردد) ناراحت میشوند، و اگر به شما بدی برسد، شادمان میشوند. و اگر (در برابر اذیّت و آزارشان) بردباری کنید و (از دوستی با ایشان) بپرهیزید، حیلهگری (و دشمنانگی خائنانهی) آنان به شما هیچ زیانی نمیرساند، (چه) شکّی نیست خداوند بدانچه انجام میدهند احاطه دارد (و قادر به دفع نقشههای خائنانه و نیرنگهای اهریمنانهی ایشان از شما است). [[«إِن تَمْسَسْکُمْ»: اگر به شما برسد. «لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ شَیْئاً»: اصلاً مکر ایشان به شما زیانی نمیرساند. (شَیْئاً) مفعول مطلق است. انگار که چنین فرموده است: لا یَضُرُّکُمْ کَیْدُهُمْ ضُرًّا (نگا: آلعمران / ۱۴۴، و نساء / ۳۶).]] (۳: ۱۲۰)
ضایع نشدن اجر وثواب
۱۴.قَالُوا أَإِنَّکَ لَأَنتَ یُوسُفُ قَالَ أَنَا یُوسُفُ وَهَٰذَا أَخِی قَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا إِنَّهُ مَن یَتَّقِ وَیَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا یُضِیعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِینَ ﴿یوسف: ٩٠﴾
گفتند: آیا تو واقعاً یوسف هستی؟ گفت: من یوسفم و این برادر من است. به راستی یزدان بر ما منّت گذارده است (زیرا که ما را از بلاها رهانیده و دوباره بهم رسانیده و سلامت و قدرت و عزّت بخشیده است). بیگمان هرکس (خدا را پیش چشم دارد و از او بترسد و) تقوا پیشه کند و (در برابر گرفتاریها و مصیبتها) شکیبائی و استقامت ورزد (خداوند پاداش او را خواهد داد) چرا که خدا اجر نیکوکاران را ضائع نمیگرداند. [[«هَذَا أَخِی»: این برادر من است. ذکر این جمله با وجود آشنائی برادران با بنیامین اشاره به این دارد که او نیز مثل من مورد ستم و آزار شما قرار گرفته است.]] (۱۲: ۹۰)
بینش تشخیص حق و باطل، پوشاندن گناهان، بخشش
۱۴.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا إِن تَتَّقُوا اللَّهَ یَجْعَل لَّکُمْ فُرْقَانًا وَیُکَفِّرْ عَنکُمْ سَیِّئَاتِکُمْ وَیَغْفِرْ لَکُمْ وَاللَّهُ ذُو الْفَضْلِ الْعَظِیمِ ﴿الأنفال: ٢٩﴾
ای مؤمنان! اگر از خدا (بترسید و از مخالفت فرمان او) بپرهیزید، خدا بینش ویژهای به شما میدهد که در پرتو آن حق را از باطل میشناسید، و گناهانتان را میزداید و شما را میآمرزد، چرا که یزدان دارای فضل و بخشش فراوان است. [[«فُرْقَاناً»: نصرت و پیروزی، چون دشمنان را از دوستان و محق را از مبطل جدا میسازد. بینش و روشنبینی، چون بدان حق از باطل شناخته میشود. این واژه مصدر ثلاثی مجرّد است و برای مبالغه به کار میرود.]] (۸: ۲۹)
۱۵.ذَٰلِکَ أَمْرُ اللَّهِ أَنزَلَهُ إِلَیْکُمْ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ وَیُعْظِمْ لَهُ أَجْرًا ﴿الطلاق: ۵﴾
این (قانونگذاری) فرمان خدا است که آن را برای شما فرستاده است. هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، بدیها و گناهان او را محو کرده و میزداید، و پاداش وی را بزرگ مینماید. [[«یُکَفِّرْ عَنْهُ سَیِّئَاتِهِ»: (نگا: بقره / ۲۷۱، انفال / ۲۹، زمر / ۳۵).]] (۶۵: ۵)
متقین قهرمان میدان
۱۶.قَالَ مُوسَىٰ لِقَوْمِهِ اسْتَعِینُوا بِاللَّهِ وَاصْبِرُوا إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ یُورِثُهَا مَن یَشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَالْعَاقِبَهُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿الأعراف: ١٢٨﴾
موسی به قوم خود گفت: از خدا یاری جوئید و شکیبائی کنید (و بدانید که فرعون بندهی ناتوانی بیش نیست و فرمانروای مطلق خدا است و) بیگمان خدا زمین را به کسانی از بندگان خود واگذار میکند که خود بخواهد، و سرانجام (نیک و پسندیده در گیر و دار جهان) از آن پرهیزگاران است (آن کسانی که مراعات سنن و اسباب میدارند. از قبیل اتّحاد و اتّفاق و اعتصام به حق و اقامت عدل و صبر در برابر شدائد). [[«یُورِثُهَا مَنْ»: آن را به کسانی وامیگذارد. آن را ملک کسانی میسازد. «الْعَاقِبَهُ»: مراد نتیجه پیروزمندانه و سرانجام خداپسندانه در دنیا و همچنین در آخرت است.]] (۷: ۱۲۸)
۱۷.تِلْکَ مِنْ أَنبَاءِ الْغَیْبِ نُوحِیهَا إِلَیْکَ مَا کُنتَ تَعْلَمُهَا أَنتَ وَلَا قَوْمُکَ مِن قَبْلِ هَٰذَا فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَهَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿هود: ۴٩﴾
این (قصّه و داستانهای ملّتهای پیشینی که تو آنان را ندیدهای) جزو اخبار غیب است که آن را به تو (ای پیغمبر اسلام!) وحی میکنیم. نه تو و نه قوم تو پیش از این، آن را نمیدانستید. پس (در برابر اذیّت و آزار قوم خود) شکیبائی کن (همان گونه که پیغمبران پیشین در برابر اذیّت و آزار اقوام خود شکیبائی کردند، و بدان) که سرانجام (کار، برد با شکیبایان و) از آنِ پرهیزگاران است. [[«أَنبَآءِ»: جمع نَبَأ، اخبار.]] (۱۱: ۴۹)
۱۸.وَأْمُرْ أَهْلَکَ بِالصَّلَاهِ وَاصْطَبِرْ عَلَیْهَا لَا نَسْأَلُکَ رِزْقًا نَّحْنُ نَرْزُقُکَ وَالْعَاقِبَهُ لِلتَّقْوَىٰ ﴿طه: ١٣٢﴾
خانوادهی خود را به گزاردن نماز دستور بده (چرا که نماز مایهی یاد خدا و پاکی و صفای دل و تقویت روح است) و خود نیز بر اقامهی آن ثابت و ماندگار باش. ما از تو روزی نمیخواهیم، بلکه ما به تو روزی میدهیم. سرانجام (نیک و ستوده) از آن (اهل تقوا و) پرهیزگاری است. [[«أَهْلَ»: اهل پیغمبر، عبارت است از امت محمّدی و خانواده خودش. اهل مردم، افراد خانواده ایشان است. «لا نَسْأَلُکَ رِزْقاً»: از تو روزی نمیخواهیم. از تو روزی خودت و دیگران را نمیخواهیم. لذا به سبب فراچنگ آوردن رزق، از نماز غافل مشو. «الْعَاقِبَهُ»: مراد سرانجام نیکو است. چرا که سرانجام بد همچون معدوم بشمار است.]] (۲۰: ۱۳۲)
همراهی الله با متقین و عوامل آن
۱۹.الشَّهْرُ الْحَرَامُ بِالشَّهْرِ الْحَرَامِ وَالْحُرُمَاتُ قِصَاصٌ فَمَنِ اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدَىٰ عَلَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ﴿البقره: ١٩۴﴾
ماه حرام در برابر ماه حرام است (و اگر دشمنان احترام آن را نگاه نداشتند، و در آن با شما جنگ کردند، شما حق دفاع و مقابلهی با آنان را دارید و باکی نیست) و (حرمتشکنیهای) مقدّسات دارای قصاص است، (و تجاوزکاریهای نادرست، پاداش به مثل دارد. به طور کلّی) هر که راه تعدّی و تجاوز بر شما را در پیش گرفت، بر او همانند آن، تعدّی و تجاوز کنید (چه آغازکردن تعدّی و تجاوز ممنوع است، لیکن در برابر آن دفاع از خویشتن و مبارزه برای اخذ قصاص آزاد است)، و از خشم خدا بپرهیزید و بدانید که خدا با پرهیزگاران است. [[«الشَّهْرُ الْحَرَامُ»: ماه حرام. ماههای حرام چهارتا و عبارتند از: ذوالقعده، ذوالحجّه، محرّم، رجب. علّت تسمیه آنها به واژه حرام، از این بابت است که خداوند جنگ در آنها را حرام فرموده است (نگا: توبه / ۳۶). «الْحُرُمَاتُ»: جمع حُرْمَت، چیزهائی که حفظ و صیانت آنها لازم است. از قبیل: ناموس و شخصیّت و دارائی. مقدّسات. «فَمَنِ اعْتَدَی عَلَیْکُمْ فَاعْتَدُوا عَلَیْهِ …»: در اینجا دفع تجاوز دیگران از باب مشاکله، تجاوز نامیده شده است (نگا: توبه / ۶۷، شوری / ۹ و ۴۰).]] (۲: ۱۹۴)
۲۰.إِنَّ عِدَّهَ الشُّهُورِ عِندَ اللَّهِ اثْنَا عَشَرَ شَهْرًا فِی کِتَابِ اللَّهِ یَوْمَ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ مِنْهَا أَرْبَعَهٌ حُرُمٌ ذَٰلِکَ الدِّینُ الْقَیِّمُ فَلَا تَظْلِمُوا فِیهِنَّ أَنفُسَکُمْ وَقَاتِلُوا الْمُشْرِکِینَ کَافَّهً کَمَا یُقَاتِلُونَکُمْ کَافَّهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ﴿التوبه: ٣۶﴾
شمارهی ماهها (ی سال قمری) در حکم و تقدیر خدا (ی متعال، و مضبوط در لوح محفوظ، یا موجود) در کتاب آفرینش – از آن روز که آسمانها و زمین را آفریده است – دوازده ماه است که چهار ماه حرام است (و آنها عبارتند از: ذیالقعده، ذیالحجّه، محرّم، و رجب. جنگ در این ماهها حرام است، و) این (تحریم نبرد) آئین راستین و تغییرناپذیر (خدا) است، پس در آنها به خویشتن ستم نکنید (و جنگ در آنها را حلال ندانید، مگر این که تجاوز و قانونشکنی از سوی دشمن باشد و شما به ناچار از خود دفاع کنید. ای مؤمنان!) با همهی مشرکان بجنگید همان گونه که آنان جملگی با شما میجنگند، و بدانید که (لطف و یاری) خدا با پرهیزگاران است. [[«کِتَاب»: مراد همه کتابهای آسمانی، یا لوح محفوظ، و یا کتاب بازِ هستی است. «حُرُم»: جمع حرام. مراد ماههای چهارگانه ذیالقعده، ذیالحجّه، محرم، و رجب است که جنگیدن در آنها حرام است. «الدِّینُ»: آئین. حکم و داوری. حساب. «الْقَیِّمُ»: راست و درست. استوار و پابرجا. «الدِّینُ الْقَیِّمُ»: آئین راستین و ابدی. داوری درست و سرمدی. حساب صحیح و همیشگی. «کَآفَّهً»: جملگی. همگی. مصدری است مانند عافِیَه و عاقِبَه، و به معنی (کافّینَ) بوده و حال فاعل یا مفعول میباشد. «قَاتِلُوا الْمُشْرِکینَ کَآفَّه»: جملگی با مشرکان بجنگید. با جملگی مشرکان بجنگید.]] (۹: ۳۶)
۲۱.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا قَاتِلُوا الَّذِینَ یَلُونَکُم مِّنَ الْکُفَّارِ وَلْیَجِدُوا فِیکُمْ غِلْظَهً وَاعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِینَ ﴿التوبه: ١٢٣﴾
ای مؤمنان! با کافرانی بجنگید که به شما نزدیکترند، و باید که (در جنگ) از شما شدّت وحدّت (و جرأت و شهامت) ببینند. و بدانید که خداوند (یاری و لطفش) با پرهیزگاران است. [[«یَلُونَکُمْ»: از حیث مکان یا نسب به شما نزدیکند. در اینجا بیشتر قرب مکانی مورد نظر است. از ماده (ولی) است. «غِلْظَه»: شدّت و خشونت در جنگ که بالطبع صبر و شکیبائی و جرأت و شهامت را نیز شامل میشود.]] (۹: ۱۲۳)
۲۲.إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِینَ اتَّقَوا وَّالَّذِینَ هُم مُّحْسِنُونَ ﴿النحل: ١٢٨﴾
بیگمان خدا (مرحمت و معونت و حفاظت و رعایت همه جانبهاش) همراه کسانی است که تقوا پیشه کنند و (با دوری از نواهی، خود را از خشم خدا به دور دارند، و با تمام نیرو و قدرت) با کسانی است که نیکوکار باشند و (با انجام اوامر الهی خویشتن را به الطاف ایزد نزدیک سازند). [[«مَعَ»: با. همراه. مراد همراهی معنوی و مدد الهی است.]] (۱۶: ۱۲۸)
تقوا عامل رحمت الله
۲۳.وَهَٰذَا کِتَابٌ أَنزَلْنَاهُ مُبَارَکٌ فَاتَّبِعُوهُ وَاتَّقُوا لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿الأنعام: ١۵۵﴾
این (قرآن) کتاب مبارکی است که ما آن را فرو فرستادهایم. پس از آن پیروی کنید و (از مخالفت با آن) بپرهیزید تا مورد رحم خدا قرار گیرید. [[«مُبَارَکٌ»: پرخیر و برکت. مشتمل بر فوائد دینی و دنیوی. صفت (کِتابٌ) است.]] (۶: ۱۵۵)
۲۴.إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ فَأَصْلِحُوا بَیْنَ أَخَوَیْکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُرْحَمُونَ ﴿الحجرات: ١٠﴾
فقط مؤمنان برادران همدیگرند، پس میان برادران خود صلح و صفا برقرار کنید، و از خدا ترس و پروا داشته باشید، تا به شما رحم شود. [[«إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَهٌ»: فقط مؤمنان برادران یکدیگرند.]] (۴۹: ۱۰)
بهترین توشه تقوا
۲۵.الْحَجُّ أَشْهُرٌ مَّعْلُومَاتٌ فَمَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ فَلَا رَفَثَ وَلَا فُسُوقَ وَلَا جِدَالَ فِی الْحَجِّ وَمَا تَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ یَعْلَمْهُ اللَّهُ وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیْرَ الزَّادِ التَّقْوَىٰ وَاتَّقُونِ یَا أُولِی الْأَلْبَابِ ﴿البقره: ١٩٧﴾
حجّ در ماههای معیّنی انجام میپذیرد (که عبارتند از: شوّال و ذوالقعده و ذوالحجّه). پس کسی که (در این ماهها با احرام یا تلبیه یا سوق دادن حیوان قربانی و شروع مناسک دیگر حجّ)، حجّ را بر خویشتن واجب کرده باشد (و حجّ را آغاز نموده باشد، باید آداب آن را مراعات دارد و توجّه داشته باشد که) در حجّ آمیزش جنسی با زنان و گناه و جدالی نیست (و نباید مرتکب چنین اعمالی شود). و هر کار نیکی که میکنید خداوند از آن آگاه است. و توشه برگیرید (هم برای سفر حجّ و هم برای سرای دیگرتان و بدانید) که بهترین توشه پرهیزگاری است، و ای خردمندان! از (خشم و کیفر) من بپرهیزید. [[«مَن فَرَضَ فِیهِنَّ الْحَجَّ»: کسی که با آغازکردن اعمال حجّ، حجّ را بر خود واجب کرد. «رَفَثَ»: جماع. «فُسُوقَ»: سرکشی و نافرمانی. گناه و معصیت. «جِدَالَ»: مشاجره. ستیزه. «أُوْلِی الألْبَابِ»: خردمندان.]] (۲: ۱۹۷)
تقوا عامل خروج از تنگنا
۲۶.فَإِذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمْسِکُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ أَوْ فَارِقُوهُنَّ بِمَعْرُوفٍ وَأَشْهِدُوا ذَوَیْ عَدْلٍ مِّنکُمْ وَأَقِیمُوا الشَّهَادَهَ لِلَّهِ ذَٰلِکُمْ یُوعَظُ بِهِ مَن کَانَ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَالْیَوْمِ الْآخِرِ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا ﴿الطلاق: ٢﴾
و هنگامی که مدّت عِدّهی آنان نزدیک به پایان آمد، یا ایشان را به طرز شایستهای نگاه دارید، و یا به طرز شایستهای از ایشان جدا شوید، و بر (نگاهداری و یا جدائی) آنان دو مرد عادل از میان خودتان گواه کنید، (تا اگر در آینده اختلافی روی دهد، هیچ یک از شوهر و همسر نتوانند واقعیّت را انکار کنند) و گواهی دادن را برای خدا اداء کنید (و انگیزهی شهادت محض رضای خدا باشد، و از هیچ کدام جانبداری ننمائید). این (احکام) چیزی است که کسی بدان پند و اندرز میگردد که به خدا و روز آخرت ایمان داشته باشد. هر کس هم از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا راه نجات (از هر تنگنائی) را برای او فراهم میسازد. [[«إذَا بَلَغْنَ أَجَلَهُنَّ»: زمانی که به مدّت پایان عدّه، نزدیک شدند. چرا که اگر زمان عدّه به پایان برسد، راه مراجعت بر روی شوهر بسته میگردد (نگا: أضواء البیان). یادآوری: زنان از لحاظ نگاه داشتنِ عدّه، به دو دسته تقسیم میشوند: ۱) زنانی که شوهرانشان بمیرند. این گروه به دو دسته تقسیم میگردند: الف – زنانی که حاملهاند. اینان تا وضع حمل عده نگاه میدارند. ب – زنانی که حامله نیستند. اینان چه با ایشان همبستری شده باشد و چه با آنان همبستری نشده باشد، چهار ماه و ده روز عده نگاه میدارند. ۲) زنانی که شوهرانشان ایشان را طلاق داده باشند. اینان نیز دو گروهند: الف – زنانی که حاملهاند. چنین زنانی تا وضع حمل عده نگاه میدارند. ب – زنانی که حامله نیستند. اینان هم دو دسته هستند: ۱ – زنانی که با آنان همبستری نشده است. اینان عدّهای ندارند. ۲ – زنانی که با ایشان همبستری شده است. اینان اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه باشند، تنها سه عادت ماهیانه عدّه نگاه میدارند، و اگر کسانی بوده که دارای عادت ماهیانه نباشند، یعنی یائسه و یا صغیره باشند، سه ماه تمام عدّه نگاه میدارند (نگا: أضواء البیان).]] (۶۵: ۲)
تقوا عامل شناخت حقایق
۲۷.إِنَّ فِی اخْتِلَافِ اللَّیْلِ وَالنَّهَارِ وَمَا خَلَقَ اللَّهُ فِی السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یَتَّقُونَ ﴿یونس: ۶﴾
بیگمان در آمدوشدِ شب و روز (و تفاوت کیفی و کمی آنها) و در چیزهائی که خداوند در آسمانها و زمین آفریده است، نشانههائی (بر وجود آفریدگار و دلائلی بر عظمت پروردگار) برای کسانی است که پرهیزگارند (و هراس از عقاب و عذاب خدا را در مدّنظر دارند). [[«إِخْتِلاف»: آمد و شد. تفاوت در کمیّت و کیفیّت، یعنی درازی و کوتاهی شبها و روزها و روشنائی و تاریکی آنها، و غیره (نگا: بقره / ۱۶۴، آلعمران / ۱۹۰).]] (۱۰: ۶)
تقوا عامل آسان شدن امور مشکل
۲۸.وَاللَّائِی یَئِسْنَ مِنَ الْمَحِیضِ مِن نِّسَائِکُمْ إِنِ ارْتَبْتُمْ فَعِدَّتُهُنَّ ثَلَاثَهُ أَشْهُرٍ وَاللَّائِی لَمْ یَحِضْنَ وَأُولَاتُ الْأَحْمَالِ أَجَلُهُنَّ أَن یَضَعْنَ حَمْلَهُنَّ وَمَن یَتَّقِ اللَّهَ یَجْعَل لَّهُ مِنْ أَمْرِهِ یُسْرًا ﴿الطلاق: ۴﴾
زنان شما وقتی که ناامید از عادت ماهیانهاند، و همچنین زنانی که هنوز عادت ماهیانه ندیدهاند، اگر (دربارهی حکم عِدّهی ایشان) متردّدید، بدانید که عدّهی آنان سه ماه است، و عدّهی زنان باردار، وضع حمل است. هر کس که از خدا بترسد و پرهیزگاری کند، خدا کار و بارش را ساده و آسان میسازد. [[«یَئِسْنَ»: ناامید شدهاند. یائسه گشتهاند. «إِنِ ارْتَبْتُمْ»: اگر متردّد شدید درباره حکم عدّه ایشان. اگر متردّد شدید در خونی که از ایشان بیرون میتراود که آیا خون حیض یا خون چیز دیگری است. اگر متردّد شدید که آیا به سن یائسگی رسیدهاند یا خیر. «مِنْ أَمْرِهِ»: از کار و بارش. به فرمان و دستور خویش (نگا: نحل / ۲، غافر / ۱۵).]] (۶۵: ۴)
فقط الله علم به میزان دقیق تقوای افراد است
۲۹.الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ إِنَّ رَبَّکَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَهِ هُوَ أَعْلَمُ بِکُمْ إِذْ أَنشَأَکُم مِّنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنتُمْ أَجِنَّهٌ فِی بُطُونِ أُمَّهَاتِکُمْ فَلَا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ ﴿النجم: ٣٢﴾
همان کسانی که از گناهان بزرگ و بدکاریها کنارهگیری میکنند و اگر گناهی از آنان سر زند تنها صغیره است (و آن هم مورد عفو خدا قرار میگیرد) چرا که پروردگار تو دارای آمرزش گسترده و فراخ است. خداوند از همان زمان که شما را از زمین آفریده است، و از آن روز که شما به صورت جنینهای ناچیزی در درون شکمهای مادرانتان بودهاید، از (تمام ذرّات و همهی جزئیّات وجود) شما به خوبی آگاه بوده است و هست. پس از پاک بودن خود سخن مگوئید، زیرا که او پرهیزگاران را (از همه) بهتر میشناسد. [[«الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبَآئِرَ الإِثْمِ وَ الْفَوَاحِشَ»: (نگا: شوری / ۳۷). «إِلاّ»: لکن. «اللَّمَمَ»: صغائر. گناهان کوچک، که مورد عفو خدایند (نگا: نساء / ۳۱). «أَجِنَّهٌ»: جمع جَنین. بچهای که هنوز در شکم مادر است. «لا تُزَکُّوا أَنفُسَکُمْ»: خودستائی مکنید. از پاک بودن خود لاف مزنید و سخن مگوئید (نگا: نساء / ۴۹).]] (۵۳: ۳۲)
تقوا معیار برتری
۳۰.یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَىٰ وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ ﴿الحجرات: ١٣﴾
ای مردمان! ما شما را از مرد و زنی (به نام آدم و حوّاء) آفریدهایم، و شما را تیره تیره و قبیله قبیله نمودهایم تا همدیگر را بشناسید (و هر کسی با تفاوت و ویژگی خاص درونی و بیرونی از دیگری مشخّص شود، و در پیکرهی جامعه انسانی نقشی جداگانه داشته باشد). بیگمان گرامیترین شما در نزد خدا متّقیترین شما است. خداوند مسلّماً آگاه و باخبر (از پندار و کردار و گفتار شما، و از حال همهکس و همه چیز) است. [[«ذَکَرٍ وَ أُنثَی»: یک نر و یک ماده. مراد آدم و حواء است. «شُعُوباً»: جمع شَعْب، تیرهها و ملتها. جمع عظیمی از مردم که دارای اصل واحدی بوده و قبیلهها از آن منشعب میگردد. «لِتَعَارَفُوا»: تا یکدیگر را بشناسید و از هم جدا کنید. اشاره به این است که تفاوتهای بیرونی و درونی انسانها سبب شناسائی آنان است و اگر همه یکسان و شبیه همدیگر باشند، زندگی اجتماعی مردمان مختل و ناممکن میگردد.]] (۴۹: ۱۳)
تقوا عامل رستگاری
۳۱.یَسْأَلُونَکَ عَنِ الْأَهِلَّهِ قُلْ هِیَ مَوَاقِیتُ لِلنَّاسِ وَالْحَجِّ وَلَیْسَ الْبِرُّ بِأَن تَأْتُوا الْبُیُوتَ مِن ظُهُورِهَا وَلَٰکِنَّ الْبِرَّ مَنِ اتَّقَىٰ وَأْتُوا الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوَابِهَا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿البقره: ١٨٩﴾
دربارهی هلالهای ماه از تو میپرسند (که چرا هر دم به شکلی پدیدار میشود؟). بگو: آنها شناسههای زمانی (و تقویم طبیعی) برای (نظام زندگی) مردم و (تعیین وقت) حجّ هستند. نیکوئی آن نیست که (همچون زمان جاهلیّت، به هنگام حجّ یا برگشت از سفر) از پشت خانهها به منازل درآئید، ولیکن نیکی کسی را است که تقوا پیشه کند، و از درهای خانهها به منازل وارد شوید، و از (مخالفت با پروردگار و خشم) خدا بپرهیزید، باشد که رستگار گردید. [[«الأَهِلَّهِ»: جمع هلال، ماه نو. ماه کمانی شکل. «مَوَاقِیتُ»: جمع میقات، زمانسنج. واژه (میقات) اسم آلت و از ماده (وقت) است. یعنی آنچه بدان وقت شناخته میشود. «ظُهُورِ»: جمع ظَهْر، پشتبامها. «إتَّقَی»: تقوا پیشه کرد. پرهیزگاری کرد. «أَبْوَابِ»: جمع باب، درها.]] (۲: ۱۸۹)
۳۲.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تَأْکُلُوا الرِّبَا أَضْعَافًا مُّضَاعَفَهً وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿آلعمران: ١٣٠﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! ربا را دو و چند برابر مخورید، و از خدا بترسید، باشد که رستگار شوید. [[«أَضْعَافاً مُّضَاعَفَهً»: دو و چند برابر. این گفته، قیدی برای تحریم نیست، بلکه بیان واقعیّتی است که در جاهلیّت بوده است و الاّ رِبا به هر کیفیّتی که باشد – مضاعف یا غیرمضاعف، کم یا زیاد – با نصّ صریح قرآن حرام و مبغوض است (نگا: بقره / ۲۷۵ و ۲۷۶). (أَضْعافاً) حال رِبا است.]] (۳: ۱۳۰)
۳۳.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿آلعمران: ٢٠٠﴾
ای کسانی که ایمان آوردهاید! (در برابر شدائد و ناملایمات) شکیبایی ورزید و (در مقابل دشمنان) استقامت و پایداری کنید و (از مرزهای مملکت خویش) مراقبت به عمل آورید و از (خشم) خدا بپرهیزید، تا این که رستگار شوید. [[«صَابِرُوا»: بر دیگران در صبرکردن پیروز شوید و از آنان شکیباتر باشید. «رَابِطُوا»: مرزداری کنید و از سرزمین اسلامی خود مراقبت به عمل آورید.]] (۳: ۲۰۰)
۳۴.یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسِیلَهَ وَجَاهِدُوا فِی سَبِیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ ﴿المائده: ٣۵﴾
ای مؤمنان! از خدا بترسید (و از اوامر او اطاعت کنید و از نواهی او اجتناب ورزید) و برای تقرّب به خدا وسیله بجوئید (که عبارت از طاعت و عبادت و اعمال شایسته و بایسته است)، و در راه او جهاد کنید تا این که رستگار شوید. [[«إِبْتَغُوا»: بطلبید. «الْوَسیلَهَ»: وسیله، هر نوع عمل صالحی است که موجب رضایت خدا و تقرّب بدو میگردد.]] (۵: ۳۵)
برخورداری از ولایت الله
۳۵.إِنَّهُمْ لَن یُغْنُوا عَنکَ مِنَ اللَّهِ شَیْئًا وَإِنَّ الظَّالِمِینَ بَعْضُهُمْ أَوْلِیَاءُ بَعْضٍ وَاللَّهُ وَلِیُّ الْمُتَّقِینَ ﴿الجاثیه: ١٩﴾
آنان هرگز تو را از عذاب خدا نمیرهانند (و در آخرت در برابر خدا کمترین کمکی به تو نمیتوانند بکنند، و هیچ دردی را از تو دوا نمیکنند). ستمگران کفرپیشه، برخی یار و یاور برخی دیگرند، و خدا هم یار و یاور پرهیزگاران است. [[«لَن یُغْنُوا عَنکَ …» (نگا: یوسف / ۶۸، مریم / ۴۲، جاثیه / ۱۰).]] (۴۵: ۱۹)
آرامش کامل در زندگی
۳۶.یَا بَنِی آدَمَ إِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ رُسُلٌ مِّنکُمْ یَقُصُّونَ عَلَیْکُمْ آیَاتِی فَمَنِ اتَّقَىٰ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿الأعراف: ٣۵﴾
ای آدمیزادگان! اگر پیغمبرانی از جنس خود شما انسانها به نزدتان بیایند و آیات مرا برای شما بازگو بنمایند، (شما دو گروه خواهید شد. گروهی حق را میپذیرد، و گروهی حق را تکذیب میدارد) پس کسانی که پرهیزگاری کنند (و با انجام طاعات و ترک محرّمات، خویشتن را از عذاب خدا در امان دارند) و به اصلاح (حال خود و دیگران) بپردازند، (در آخرت) نه ترسی بر آنان است و نه غمگین میگردند. [[«إِمَّا»: اگر. این واژه فراهم آمده است از: (إِنْ) شرطیّه و (ما) زائد که برای تأکید شرط ذکر شده است.]] (۷: ۳۵)
امداد غیبی برای متقین ونجات دادن آنها از دست دشمن
۳۷.بَلَىٰ إِن تَصْبِرُوا وَتَتَّقُوا وَیَأْتُوکُم مِّن فَوْرِهِمْ هَٰذَا یُمْدِدْکُمْ رَبُّکُم بِخَمْسَهِ آلَافٍ مِّنَ الْمَلَائِکَهِ مُسَوِّمِینَ ﴿آلعمران: ١٢۵﴾
آری! (شما را بسنده است. و علاوه از آن) اگر بردباری (در کارزار) داشته باشید و پرهیزگاری کنید (از معصیت خدا و مخالفت با پیغمبر)، و آنان (یعنی دشمنان مشرک) هم اینک بر شما تاخت آرند، پروردگارتان (بر تعداد فرشتگان بیفزاید و) با پنج هزار فرشتهی یورشگر و نشانگذار، شما را یاری کند. [[«مِن فَوْرِهِمْ هذا»: همین الآن با سرعت. «مُسَوِّمِینَ»: یورشگران. نشانگذاران بر بدن خود یا بر مرکب خویش. مسلّط کنندگان مؤمنان بر کافران.]] (۳: ۱۲۵)
۳۸.ثُمَّ نُنَجِّی الَّذِینَ اتَّقَوا وَّنَذَرُ الظَّالِمِینَ فِیهَا جِثِیًّا ﴿مریم: ٧٢﴾
سپس پرهیزگاران را نجات میدهیم، و ستمگران را ذلیلانه در آن رها میسازیم. [[«نَذَرُ»: رها میسازیم. «جِثِیّاً»: (نگا: مریم / ۶۸).]] (۱۹: ۷۲)
۳۹.وَأَنجَیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿النمل: ۵٣﴾
و ما کسانی را نجات دادیم که ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند. [[«الَّذِینَ آمَنُوا …»: مراد صالح و سایر مؤمنین است.]] (۲۷: ۵۳)
۴۰.وَیُنَجِّی اللَّهُ الَّذِینَ اتَّقَوْا بِمَفَازَتِهِمْ لَا یَمَسُّهُمُ السُّوءُ وَلَا هُمْ یَحْزَنُونَ ﴿الزمر: ۶١﴾
خداوند کسانی را که تقوا پیشه کردهاند رهائی میبخشد و به مقصودشان میرساند. هیچ گونه بدی و بلائی بدیشان نمیرسد و غمگین و اندوهگین نمیگردند. [[«بِمَفَازَتِهِمْ»: مفازه، مصدر میمی و به معنی رستگاری و کامیاب شدن و به آرزو رسیدن است (نگا: آلعمران / ۱۸۸، نبأ / ۳۱). حرف (ب) برای ملابسه است.]] (۳۹: ۶۱)
۴۱.وَنَجَّیْنَا الَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿فصلت: ١٨﴾
و کسانی را که مؤمن و متّقی بودند نجات دادیم (و از عذاب در امان و از دست کفّار متکبّر رهائی بخشیدیم). (۴۱: ۱۸)
۴۲.إِنَّمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا یُؤْتِکُمْ أُجُورَکُمْ وَلَا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ ﴿محمد: ٣۶﴾
زندگی دنیا بازی و سرگرمی بیش نیست، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگاری کنید، خداوند پاداش شما را (به نحو کامل) میدهد و دارائی شما را هم نمیخواهد. [[«لَعِبٌ وَ لَهْوٌ»: (نگا: انعام / ۳۲ و ۷۰، عنکبوت / ۶۴). «لا یَسْأَلْکُمْ أَمْوَالَکُمْ»: خداوند بینیاز است و اموال شما را از شما درخواست نمیکند. اموالی که به صورت زکات و صدقه میدهید و یا در راه جهاد خرج میکنید و به نام حقوق شرعی دیگر مصرف مینمائید، برای دفاع از امنیت و استقلال کشور اسلامی و برای کمک به مستمندان همنوع خود و تأمین نیازمندیها و آبادانی مملکت خودتان بوده و سود چنین اموالی عائد خودتان میگردد.]] (۴۷: ۳۶)
فواید تقوا در آخرت
۴۳.زُیِّنَ لِلَّذِینَ کَفَرُوا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا وَیَسْخَرُونَ مِنَ الَّذِینَ آمَنُوا وَالَّذِینَ اتَّقَوْا فَوْقَهُمْ یَوْمَ الْقِیَامَهِ وَاللَّهُ یَرْزُقُ مَن یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ ﴿البقره: ٢١٢﴾
زندگی دنیا برای کافران آراسته و پیراسته شده است (و همین غرور زینت عارضی و نعمت فانی، ایشان را گول زده است و از خدا بیخبر کرده است) و مؤمنان را (که شیفته و دلباختهی دنیا نشده و بیشتر به امر آخرت مشغولند و احیاناً دستشان تهی است) مسخره میکنند، (اینان فراموش کردهاند که دنیا پل آخرت است و به آن اندازه باید بدان پرداخت که عبور میسّر گردد) و روز رستاخیز پرهیزگاران بالاتر از ایشانند (و باید بدانند که داشتن مال دنیا نشانهی بزرگی و برتری کسی و نداشتن آن نشانهی کوچکی و پستی فردی نیست، بلکه بود و نبود نعمت دنیا وسیلهی آزمون و امتحان همگان است) و خداوند به هرکس که بخواهد بدون (در نظر داشتن) حساب (کفر یا ایمان) روزی میرساند (و مال زیاد عطاء میدارد و سرانجام وقت بازپرسی و دادرسی و پاسخگوئی فرا میرسد). [[«زُیِّنَ»: آراسته گردیده است. «یَسْخَرُونَ مِنْ ….»: مَسخره میکنند. مورد استهزاء قرار میدهند.]] (۲: ۲۱۲)
۴۴.قُلْ أَؤُنَبِّئُکُم بِخَیْرٍ مِّن ذَٰلِکُمْ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا وَأَزْوَاجٌ مُّطَهَّرَهٌ وَرِضْوَانٌ مِّنَ اللَّهِ وَاللَّهُ بَصِیرٌ بِالْعِبَادِ ﴿آلعمران: ١۵﴾
بگو: آیا شما را از چیزی با خبر سازم که از این (چیزهائی که در دیدهها آراسته و جلوه داده شده است) بهتر است؟ برای کسانی که پرهیزگاری پیشه کنند در نزد پروردگارشان باغهائی (در جهان دیگر) است که رودخانهها از پای (درختان) آنها میگذرد، آنان در آنجاها جاویدانه خواهند بود. (همچنین ایشان را) همسران پاکیزه (از هر پلیدی و نقصی) و خوشنودی خدا است. و خداوند (رفتار و کردار) بندگان را میبیند (و نیّت درونی ایشان را میداند). [[«أُنَبِّئُکُمْ»: آگاهتان کنم. «ذلِکُمْ»: آنچه گذشت از زنان و … «رِضْوَان»: خوشنودی فراوان.]] (۳: ۱۵)
۴۵.وَمَا یَفْعَلُوا مِنْ خَیْرٍ فَلَن یُکْفَرُوهُ وَاللَّهُ عَلِیمٌ بِالْمُتَّقِینَ ﴿آلعمران: ١١۵﴾
و آنچه از اعمال نیک انجام دهند (هدر نمیرود و بیپاداش نمیماند و) از ثواب آن محروم نمیگردند، و خداوند آگاه از (حال و احوال) پرهیزگاران است. [[«لَن یُکْفَرُوهُ»: در پیشگاه خدا به هیچ وجه از اجر آن محروم نمیشوند و کارشان بیمزد نمیماند.]] (۳: ۱۱۵)
۴۶.وَسَارِعُوا إِلَىٰ مَغْفِرَهٍ مِّن رَّبِّکُمْ وَجَنَّهٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ ﴿آلعمران: ١٣٣﴾
و (با انجام اعمال شایسته و بایسته) به سوی آمرزش پروردگارتان، و بهشتی بشتابید و بر همدیگر پیشی گیرید که بهای آن (برای مثال، همچون بهای) آسمانها و زمین است؛ (و چنین چیز با ارزشی) برای پرهیزگاران تهیّه دیده شده است. [[«سَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَهٍ»: بشتابید به سوی اسباب مغفرت. از قبیل توبه و عبادت. «عَرْض»: بها و ارزش. پهنا. اگر عرْض به معنی عوض و بدل یعنی بها و ارزش معنوی بهشت گرفته نشود و بلکه عرض مخالف طول باشد، باید مراد آسمانها و زمینِ منظومه شمسی یا بخشی از جهان ناشناخته باشد؛ نه همه افلاک و کرات (نگا: یونس / ۱۰۱، حدید / ۲۱).]] (۳: ۱۳۳)
۴۷.الَّذِینَ اسْتَجَابُوا لِلَّهِ وَالرَّسُولِ مِن بَعْدِ مَا أَصَابَهُمُ الْقَرْحُ لِلَّذِینَ أَحْسَنُوا مِنْهُمْ وَاتَّقَوْا أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿آلعمران: ١٧٢﴾
کسانی که پس از (آن همه) زخمهائی که خوردند و جراحتهائی که برداشتند، فرمان خدا و پیغمبر را اجابت کردند (و هنوز زخمهای جنگ احد التیام نیافته به تعقیب مشرکان پرداختند و به سوی حمْراءُ اْلاُسُد شتافتند و بدین وسیله کار بسیار نیکوئی کردند،) برای کسانی از آنان که (چنین کار) نیکی کردند و (از نافرمانی خدا و رسول ترسیدند و) پرهیز نمودند، اجر و پاداش بس بزرگی است. [[«إسْتَجَابُوا»: اجابت و اطاعت کردند. «قَرْح»: زخم.]] (۳: ۱۷۲)
۴۸.مَّا کَانَ اللَّهُ لِیَذَرَ الْمُؤْمِنِینَ عَلَىٰ مَا أَنتُمْ عَلَیْهِ حَتَّىٰ یَمِیزَ الْخَبِیثَ مِنَ الطَّیِّبِ وَمَا کَانَ اللَّهُ لِیُطْلِعَکُمْ عَلَى الْغَیْبِ وَلَٰکِنَّ اللَّهَ یَجْتَبِی مِن رُّسُلِهِ مَن یَشَاءُ فَآمِنُوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ وَإِن تُؤْمِنُوا وَتَتَّقُوا فَلَکُمْ أَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿آلعمران: ١٧٩﴾
(ای مؤمنان! سنّت) خدا بر این نبوده است که مؤمنان را به همان صورتی که شما هستید (و مؤمن با منافق آمیزهی یکدیگر شده است و مسلمان از نامسلمان جدا نگشته است) به حال خود واگذارد. بلکه خداوند (با محکّ سختیها و دشواریها و فرازها و نشیبهای زندگی، از جمله جهاد، منافق) ناپاک را از (مؤمن) پاک جدا میسازد. و (همچنین سنّت) بر این نبوده است که (کسی را از آفریدگان خود، و از جمله) شما را بر غیب مطّلع سازد (تا مؤمنان و منافقان را از طریق علم غیب بشناسید. زیرا این برخلاف سنّت الهی است). ولی خداوند از میان پیغمبران خود، هر که را بخواهد برمیگزیند (و بر قسمتی از غیب مطّلع میسازد، البتّه بدان اندازه که برای مقام رهبری او لازم و ضروری باشد) پس به خدا و پیغمبرانش ایمان بیاورید، و اگر ایمان بیاورید و پرهیزگار شوید، پاداش بزرگی خواهید داشت. [[«لِیَذَرَ»: ترک کند. رها سازد. از ماده (وذر). «یَجْتَبی»: برمیگزیند.]] (۳: ۱۷۹)
۴۹.لَٰکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ جَنَّاتٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ خَالِدِینَ فِیهَا نُزُلًا مِّنْ عِندِ اللَّهِ وَمَا عِندَ اللَّهِ خَیْرٌ لِّلْأَبْرَارِ ﴿آلعمران: ١٩٨﴾
ولی آنان که از (خشم) پروردگارشان (با انجام طاعات و ترک منهیّات) میپرهیزند، بهشت از آن ایشان است که در زیر (درختان) آن رودخانهها روان است، و جاودانه در آن میمانند. (تازه، این لذائذ جسمانی) به عنوان مهمانی و پذیرائی (نخستین) از جانب خدا است، و آنچه (از لذائذ روحانی و الطاف بیکران صمدانی) در پیشگاه یزدان است برای نیکان (بسی والاتر از آن، و) بهتر (از متاع فانی جهان) است. [[«نُزُلاً»: نوشیدنی و خوراکی که از مهمان در آغاز نزول، بدان پذیرائی میکنند. زاد و توشه. حال (جَنَّات) است.]] (۳: ۱۹۸)
۵۰.وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْکِتَابِ آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَکَفَّرْنَا عَنْهُمْ سَیِّئَاتِهِمْ وَلَأَدْخَلْنَاهُمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿المائده: ۶۵﴾
و اگر اهل کتاب (اعم از مسیحیان و یهودیان، به جای دشمنانگی و تباهکاری، به اسلام بگروند و) ایمان بیاورند و پرهیزگاری پیشه کنند، گناهانشان را میزدائیم (و زشتیها و پلشتیهای گذشتهی ایشان را میبخشیم) و آنان را به باغهای پرنعمت بهشت داخل میسازیم. [[«النَّعِیمِ»: پرناز و نعمت.]] (۵: ۶۵)
۵۱.وَمَا الْحَیَاهُ الدُّنْیَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَلَلدَّارُ الْآخِرَهُ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ یَتَّقُونَ أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿الأنعام: ٣٢﴾
زندگی دنیا (که کافران تنها آن را زندگی میدانند) سرگرمی و بازیچهای بیش نیست، و سرای آخرت (جهان حقیقی است و) برای پرهیزگاران بهتر (از این جهان فانی) است. آیا (این امر بدیهی را) نمیفهمید (و سود و زیان خود را نمیدانید). [[«لَعِبٌ»: بازی. کاری که انجامدهنده، مقصودش از آن جلب نفع یا دفع شرّ نمیباشد. «لَهْوٌ»: سرگرمی. کاری که انسان را به خود مشغول دارد و او را از انجام امور مهمّ غافل سازد.]] (۶: ۳۲)
۵۲.وَاکْتُبْ لَنَا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الْآخِرَهِ إِنَّا هُدْنَا إِلَیْکَ قَالَ عَذَابِی أُصِیبُ بِهِ مَنْ أَشَاءُ وَرَحْمَتِی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْءٍ فَسَأَکْتُبُهَا لِلَّذِینَ یَتَّقُونَ وَیُؤْتُونَ الزَّکَاهَ وَالَّذِینَ هُم بِآیَاتِنَا یُؤْمِنُونَ ﴿الأعراف: ١۵۶﴾
و برای ما در این دنیا و آن دنیا (زندگی) نیکی مقرّر دار (که سَروری و توفیق طاعت در این سرای، و سعادت ناشی از رضایت و عنایت تو در آن سرای است) چرا که ما (توبه نمودهایم و) به سوی تو بازگشت کردهایم. (خدا بدو) گفت: عذاب خود را به هرکس که (گناه کند و توبه نکند و خود) بخواهم میرسانم، و رحمت من هم همهچیز را در برگرفته (و در این سرای شامل کافر و مؤمن میگردد، امّا در آن سرای) آن را برای کسانی مقرّر خواهم داشت که پرهیزگاری کنند و زکات بدهند و به آیات (کتابهای آسمانی و نشانههای گسترهی جهانی) ایمان بیاورند. [[«اُکْتُبْ»: مقدّر فرما. تفضّل و عطاء فرما. «هُدْنَا»: بازگشتیم. توبه کردیم.]] (۷: ۱۵۶)
۵۳.وَلَأَجْرُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ آمَنُوا وَکَانُوا یَتَّقُونَ ﴿یوسف: ۵٧﴾
و پاداش آخرت، برای کسانی که (در دنیا) ایمان میآورند و پرهیزگاری میکنند، بهتر (و والاتر از پاداش دنیوی ایشان) است. [[«آمَنُوا وَ کَانُوا یَتَّقُونَ»: ذکر این عبارت در قالب ماضی و مضارع بیانگر ثبات و استمرار بر ایمان و تقوا است.]] (۱۲: ۵۷)
۵۴.وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِکَ إِلَّا رِجَالًا نُّوحِی إِلَیْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَىٰ أَفَلَمْ یَسِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَیَنظُرُوا کَیْفَ کَانَ عَاقِبَهُ الَّذِینَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ لِّلَّذِینَ اتَّقَوْا أَفَلَا تَعْقِلُونَ ﴿یوسف: ١٠٩﴾
(سنّت ما در گزینش پیغمبران و گسیل آنان به میان مردمان تغییر نکرده است، و از جمله در انتخاب تو به عنوان خاتمالانبیاء نیز مرعی شده است) و ما پیش از تو پیغمبرانی نفرستادهایم، مگر این که مردانی از میان شهریان بودهاند و بدیشان وحی کردهایم. (دستهای از انسانها بدانان گرویده و گروهی هم از ایشان بیزاری جستهاند. آیا قوم تو از این بیخبرند که پیغمبران نه فرشته و نه زن بودهاند و بلکه مردانی از شهرها بوده و در میان مردمان همچون ایشان زندگی کردهاند و تنها فرق آنان با دیگران این بوده که حاملان وحی و پیام آوران آسمانی بودهاند، و بعضی راه چنین راهنمایانی را انتخاب و به بهشت رسیدهاند، و برخی هم عناد ورزیده و کفر پیشه کردهاند و به دوزخ واصل شدهاند؟). مگر در زمین به گشتوگذار نمیپردازند تا ببینند که سرانجام کار گذشتگان پیش از ایشان چه بوده و به کجا کشیده شده است؟ بیگمان سرای آخرت، بهتر (از سرای این جهان) برای پرهیزگاران است. (ای معاندان افسار گسیخته و آرزوپرستان سرگشته!) آیا خرد و اندیشهی خویش را به کار نمیاندازید (و نمیدانید که هستی خود را ناآگاهانه میبازید و توشهای برای آخرت فراهم نمیسازید؟!). [[«إِلاّ رِجَالاً»: یعنی پیغمبران همه مرد بودهاند؛ نه فرشته یا جنّ یا زن. «مِنْ أَهْلِ الْقُرَی»: از میان اهالی شهرنشین. یعنی پیغمبران شهرنشین بودهاند؛ نه بیابانگرد و صحرانشین، و لذا کاملاً از اوضاع و احوال و مشکلات مادی و معنوی زندگی باخبر و مطّلع بوده و از روی شناخت به رفع مشکلات و کار تبلیغ پرداختهاند. «أَفَلَمْ یَسِیرُوا …»: (نگا: آلعمران / ۱۳۷، انعام / ۱۱). «دَارُ الآخِرَهِ»: سرای آخرت. دنیای دیگر. اضافه موصوف به صفت است. یعنی (الدَّارُ الآخِرَهِ): (نگا: انعام / ۳۲، اعراف / ۱۶۹).]] (۱۲: ۱۰۹)
۵۵.مَّثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ أُکُلُهَا دَائِمٌ وَظِلُّهَا تِلْکَ عُقْبَى الَّذِینَ اتَّقَوا وَّعُقْبَى الْکَافِرِینَ النَّارُ ﴿الرعد: ٣۵﴾
صفت بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است (این است که) رودخانهها و جویبارها در زیر (درختان) آن جاری است. میوه و نعمتش همیشگی و سایهاش دائمی است. این سرانجام کسانی است که پرهیزگارند، و سرانجام کافران آتش (دوزخ) است. [[«مَثَلُ»: مانند و شبیه. مجازاً به معنی صفت عجیب و شگفت. این واژه مبتدا و خبر آن محذوف است. «أُکُل»: (نگا: بقره / ۲۶۵، رعد / ۴). «ظِلّ»: سایه. کنایه از رفاهیّت و عزّت و نعمت و راحت دائم است. «تِلْکَ»: آن. مراد (این) و مرجع جنّت است. «عُقْبَی»: (نگا: رعد / ۲۲).]] (۱۳: ۳۵)
۵۶.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿الحجر: ۴۵﴾
(این پادافره پیروان شیطان بود، و امّا پاداش پویندگان راه یزدان، این است که:) بیگمان پرهیزگاران در میان باغها و چشمهساران (بهشت) بسر میبرند. [[«عُیُون»: جمع عَیْن، چشمهها.]] (۱۵: ۴۵)
۵۷.وَقِیلَ لِلَّذِینَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنزَلَ رَبُّکُمْ قَالُوا خَیْرًا لِّلَّذِینَ أَحْسَنُوا فِی هَٰذِهِ الدُّنْیَا حَسَنَهٌ وَلَدَارُ الْآخِرَهِ خَیْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِینَ ﴿النحل: ٣٠﴾
و (برعکسِ کافران،) هنگامی که به پرهیزگاران گفته میشود: پروردگارتان چه چیزی (بر پیغمبر خود) نازل کرده است؟ میگویند: خیر و خوبی را (که قرآن نام دارد و متضمّن سعادت دنیا و آخرت میباشد. آنان بدین وسیله از زمرهی نیکوکاران بشمار میآیند و) به نیکوکاران در این جهان نیکی میرسد (و زندگی خوشی نصیبشان میگردد) و سرای آخرت (ایشان از این سرای) بهتر خواهد بود و جهانِ (جاویدان) پرهیزگاران بهترین (و زیباترین) جهان میباشد. [[«خَیْراً»: خیر و خوبی. یعنی قرآنی را نازل فرموده است که سراسر خیر و خوبی است.]] (۱۶: ۳۰)
۵۸.جَنَّاتُ عَدْنٍ یَدْخُلُونَهَا تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ لَهُمْ فِیهَا مَا یَشَاءُونَ کَذَٰلِکَ یَجْزِی اللَّهُ الْمُتَّقِینَ ﴿النحل: ٣١﴾
(سرای پرهیزگاران) باغهای (جاویدان و محلّ) اقامت دائم (بهشت) است که بدان وارد میگردند و رودبارها در زیر (کاخها و درختان) آن روان است. در آنجا هرچه بخواهند دارند (و هر نعمتی را آرزو کنند آماده مییابند. بلی) خداوند این چنین (کافی و وافی و عالی) به پرهیزگاران پاداش میدهد. [[«جَنّاتُ»: خبر مبتدای محذوف است و در اصل چنین است: هِیَ جَنَّاتُ. یا این که مبتدا است و خبر آن محذوف است و در اصل چنین است: لَهُمْ جَنَّاتُ.]] (۱۶: ۳۱)
۵۹.تِلْکَ الْجَنَّهُ الَّتِی نُورِثُ مِنْ عِبَادِنَا مَن کَانَ تَقِیًّا ﴿مریم: ۶٣﴾
این است بهشتی که ما آن را به بندگان خود – به آن کسانی که پرهیزگار باشند – میدهیم. [[«نُورِثُ مَنْ»: به تملیک کسی در میآوریم که. «تَقِیّاً»: پرهیزگار. خداترس.]] (۱۹: ۶۳)
۶۰.یَوْمَ نَحْشُرُ الْمُتَّقِینَ إِلَى الرَّحْمَٰنِ وَفْدًا ﴿مریم: ٨۵﴾
روزی ما پرهیزگاران را (با تعظیم و تکریم هرچه بیشتر) به گونهی گروههائی که به نزد شاهان روند و مهمانان ایشان شوند، در پیشگاه خداوند مهربان جمع مینمائیم (و وارد بهشت میگردانیم). [[«یَوْمَ»: در روزی. روزی را. مفعول فیه یا مفعول بِهِ است. «نَحْشُرُ»: جمع میکنیم. گرد میآوریم. «وَفْداً»: گروههای اعزامی به دربار امراء و شاهان. جمع است و مفرد آن (وافد). مانند. رَکْب و راکِب، و صَحْب و صاحِب. حال (الْمُتَّقینَ) است.]] (۱۹: ۸۵)
۶۱.وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ ﴿الشعراء: ٩٠﴾
در آن هنگام بهشت برای پرهیزگاران نزدیک گردانده میشود (و آنان که از کفر و معاصی رویگردان، و به ایمان و طاعت در جهان روی آورده بودند، به سوی آن میروند). [[«أُزْلِفَتْ»: نزدیک گردانده شد.]] (۲۶: ۹۰)
۶۲.لَٰکِنِ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ لَهُمْ غُرَفٌ مِّن فَوْقِهَا غُرَفٌ مَّبْنِیَّهٌ تَجْرِی مِن تَحْتِهَا الْأَنْهَارُ وَعْدَ اللَّهِ لَا یُخْلِفُ اللَّهُ الْمِیعَادَ ﴿الزمر: ٢٠﴾
و امّا کسانی که از (عذاب) پروردگارشان (خویشتن را) بپرهیزند، آنان (در بهشت برین جای دارند و) دارای قصرها و کاخهائی هستند که بالای یکدیگر ساخته شدهاند و در زیر آنها رودبارها جاری است. این وعده را خدا میدهد و خدا خلاف وعده نمیکند. [[«غُرَفٌ»: منازل برافراشته و خانههای سر به فلک کشیده. بالاخانهها و کاخها (نگا: فرقان / ۷۵). «مَبْنِیَّهٌ»: ساخته شده. ذکر این واژه پس از (غُرَف) مراد حقیقت آن است. یعنی جنبه مجازی ندارد و بلکه واقعاً وجود دارد. «وَعْدَ»: مفعول مطلق فعل محذوف است و برای تأکید مضمون جمله پیشین است. یعنی: وَعَدَهُمُ اللهُ بِذلِکَ وَعْداً. «الْمِیعَادَ»: (نگا: آلعمران / ۹، انفال / ۴۲، رعد / ۳۱، سبأ / ۳۰).]] (۳۹: ۲۰)
۶۳.وَسِیقَ الَّذِینَ اتَّقَوْا رَبَّهُمْ إِلَى الْجَنَّهِ زُمَرًا حَتَّىٰ إِذَا جَاءُوهَا وَفُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا سَلَامٌ عَلَیْکُمْ طِبْتُمْ فَادْخُلُوهَا خَالِدِینَ ﴿الزمر: ٧٣﴾
و کسانی که از (عذاب و خشم) پروردگارشان میپرهیزند، گروه گروه به سوی بهشت رهنمود میشوند تا بدان گاه که به بهشت میرسند، بهشتی که درهای آن (برای احترامشان به رویشان) باز است. بدین هنگام نگاهبانان بهشت بدیشان میگویند: درودتان باد! خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید، پس خوش باشید و داخل بهشت شوید و جاودانه در آن بمانید. [[«وَ فُتِحَتْ أَبْوابُهَا»: در حالی که درهای آن به رویشان باز است. حرف واو، حالیّه است (نگا: ص / ۵۰). همین عبارت در آیه ۷۱ بدون واو است، چرا که جهنّم به منزله زندان است و درِ زندان هنگامی گشوده میشود که زندانی یا زندانیانی را بدانجا برسانند. ولی در این آیه حرف واو بیانگر جای خوب و باصفائی است که چون بزرگانی را بدانجا میبرند که در پیش خدا ارجمندند، به احترام ایشان درها قبلاً باز شده و آماده تشریف فرمائی و ورود ایشان است. «سَلامٌ عَلَیْکُمْ»: درودتان باد! در امن و امان هستید. «طِبْتُمْ»: در دنیا خوب بودهاید و به نیکی زیستهاید. خوش باشید و به خوشی زندگی کنید! تلاشتان نیکو بوده است و پاداشتان نیکو خواهد بود (نگا: المراغی). جاه و مکان خوب و خوشی دارید.]] (۳۹: ۷۳)
۶۴.وَقِهِمُ السَّیِّئَاتِ وَمَن تَقِ السَّیِّئَاتِ یَوْمَئِذٍ فَقَدْ رَحِمْتَهُ وَذَٰلِکَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِیمُ ﴿غافر: ٩﴾
و آنان را از (عقوبت دنیوی و کیفر اخروی) بدیها نگاهدار، و تو هر که را در آن روز از کیفر بدیها نگاهداری، واقعاً بدو رحم کردهای (و مورد الطاف خود قرار دادهای) و آن مسلّماً رستگاری بزرگ و نیلِ به مقصود سترگی است. [[«تَقِ» نگاهداری. به دور داری. «یَوْمَئِذٍ»: آن روز که قیامت است «السَّیِّئَاتُ»: بدیها. مراد عقوبتهای دنیوی و کیفرهای اخروی است. ذکر آن بعد از (عَذَابَ الْجَحِیمِ) از قبیل ذکر عام بعد از خاصّ است. «الْفَوْزُ»: رستگاری. نیل به مقصود و رسیدن به مراد.]] (۴۰: ۹)
۶۵.وَزُخْرُفًا وَإِن کُلُّ ذَٰلِکَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَیَاهِ الدُّنْیَا وَالْآخِرَهُ عِندَ رَبِّکَ لِلْمُتَّقِینَ ﴿الزخرف: ٣۵﴾
و زر و زیور و انواع وسائل تجمّلی و زینتآلات بدیشان میدادیم. امّا همهی اینها متاع زندگی این جهانی است، و آخرت در پیشگاه پروردگارت برای پرهیزگاران آماده است (و نعمت سرای جاویدان که از آن خداپرستان است، با نعمت جهان گذران قابل مقایسه نیست). [[«زُخْرُفاً»: زر و زیور. زینتآلات و وسائل تجملی. بعضی (زُخْرُفاً) را عطف بر (سُقُفاً) دانسته، و اشاره به وسائل زینتی مستقلّی میدانند که در اختیار این گونه افراد گذارده میشود. و برخی عطف بر (مِن فِضَّهٍ) دانسته و در اصل (مِن زُخْرُفٍ) بوده، سپس منصوب به نزع خافض شده است. در این صورت مفهوم جمله چنین میشود: سقفها و درها و تختهای خانههای آنان را بعضی از طلا و بعضی از نقره ترتیب میدادیم. «لَمَّا»: بجز. مگر. این واژه به معنی (إِلاّ) است.]] (۴۳: ۳۵)
۶۶.الْأَخِلَّاءُ یَوْمَئِذٍ بَعْضُهُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ إِلَّا الْمُتَّقِینَ ﴿الزخرف: ۶٧﴾
دوستان، در آن روز، دشمنان یکدیگر خواهند شد، مگر پرهیزگاران. [[«الأخِلآّءُ»: جمع خَلیل، دوستان. رفیقان. مراد دوستان بیدین دنیائی است. امّا دوستان دیندار دنیائی، در قیامت نیز دوستان و عزیزان یکدیگرند.]] (۴۳: ۶۷)
۶۷.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی مَقَامٍ أَمِینٍ ﴿الدخان: ۵١﴾
پرهیزگاران در جایگاه امن و امانی هستند. [[«أَمِینٍ»: بدون ترس و خوف. دارای امن و امان.]] (۴۴: ۵۱)
۶۸.لَا یَذُوقُونَ فِیهَا الْمَوْتَ إِلَّا الْمَوْتَهَ الْأُولَىٰ وَوَقَاهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿الدخان: ۵۶﴾
آنان هرگز در آنجا مرگی جز همان مرگ نخستین (که در دنیا چشیدهاند و بعد از آن زنده شدهاند) نخواهند چشید، و خداوند آنان را از عذاب دوزخ به دور و محفوظ داشته است. [[«الْمَوْتَهَ الأُولی»: مراد مرگ بعد از فرا رسیدن اجل در دنیا است.]] (۴۴: ۵۶)
۶۹.مَّثَلُ الْجَنَّهِ الَّتِی وُعِدَ الْمُتَّقُونَ فِیهَا أَنْهَارٌ مِّن مَّاءٍ غَیْرِ آسِنٍ وَأَنْهَارٌ مِّن لَّبَنٍ لَّمْ یَتَغَیَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهَارٌ مِّنْ خَمْرٍ لَّذَّهٍ لِّلشَّارِبِینَ وَأَنْهَارٌ مِّنْ عَسَلٍ مُّصَفًّى وَلَهُمْ فِیهَا مِن کُلِّ الثَّمَرَاتِ وَمَغْفِرَهٌ مِّن رَّبِّهِمْ کَمَنْ هُوَ خَالِدٌ فِی النَّارِ وَسُقُوا مَاءً حَمِیمًا فَقَطَّعَ أَمْعَاءَهُمْ ﴿محمد: ١۵﴾
وصف بهشتی که به پرهیزگاران وعده داده شده است (چنین است که) در آن رودبارهائی از آبی (زلال و خالص) است که گندیده و بدبو نگشته است، و رودبارهائی از شیری است که طعم و مزهی آن متغیّر نشده است، و رودبارهائی از شرابی است که سراپا لذّت برای نوشندگان است، و رودبارهائی از عسلی است که خالص و پالوده است، و در آنجا آنان هرگونه میوهای دارند، و (از همه بالاتر) از آمرزش پروردگارشان برخوردارند (آیا چنین کسانی) همانند کسانیند که در آتش دوزخ جاویدان میمانند و از آب داغ و جوشان نوشانده میشوند، (آبی که به محض نوشیدن) اندرونه و رودههای ایشان را پاره پاره میکند و از هم میگسلد. [[«مَثَلُ»: وصف. صفت. توصیف (نگا: رعد / ۳۵). «غَیْرِ آسِنٍ»: غیر متغیر. فاسد نشده. «لَذَّهٍ»: متلذذ. لذیذ. مصدر است و به معنی اسم فاعل است، و یا این که مؤنث (لَذّ) به معنی لذیذ است. «مُصَفّیً»: خالص. پالوده. عسل بدون موم و لِرد و خاشاک. «أَمْعَآءَ»: جمع مِعیً، روده. اندرونه.]] (۴۷: ۱۵)
۷۰.إِنَّ الَّذِینَ یَغُضُّونَ أَصْوَاتَهُمْ عِندَ رَسُولِ اللَّهِ أُولَٰئِکَ الَّذِینَ امْتَحَنَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ لِلتَّقْوَىٰ لَهُم مَّغْفِرَهٌ وَأَجْرٌ عَظِیمٌ ﴿الحجرات: ٣﴾
آنان که صدای خود را نزد پیغمبر خدا پائین نموده و آهسته برمیآورند، کسانیند که خداوند دلهایشان را برای پرهیزگاری پاکیزه و ناب داشته است. ایشان آمرزش سترگ و پاداش بزرگی دارند. [[«یَغُضُّونَ»: پائین میآورند. آهسته برمیآورند. «إِمْتَحَنَ»: در بوته آزمایش آزموده است و پیراسته و پاکیزه کرده است. امتحان خدا نسبت به دل بنده، آن است که دلش را نشانه انواع محنتها و تکلیفها گردانیده تا صدق ایمانش به واسطه فرمانبرداری و صبر معلوم شود، و تقوای آن ظاهر گردد، و از کوره آزمایش، پاک و بیغش بیرون آید.]] (۴۹: ۳)
۷۱.وَأُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ لِلْمُتَّقِینَ غَیْرَ بَعِیدٍ ﴿ق: ٣١﴾
و بهشت به پرهیزکاران نزدیک گردانده میشود و فاصلهی چندانی از آنان نخواهد داشت. [[«أُزْلِفَتْ»: نزدیک گردانده شد (نگا: شعراء / ۶۴ و ۹۰). «غَیْرَ»: ظرف یا حال است. «غَیْرَ بَعِیدٍ»: برای تأکید معنی (أُزْلِفَتِ الْجَنَّهُ) است.]] (۵۰: ۳۱)
۷۲.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَعُیُونٍ ﴿الذاریات: ١۵﴾
پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و چشمهساران خواهند بود. [[«إِنَّ الْمُتَّقِینَ …»: (حجر / ۴۵).]] (۵۱: ۱۵)
۷۳.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَعِیمٍ ﴿الطور: ١٧﴾
امّا پرهیزگاران در میان باغهای بهشت و نعمتهای فراوان جای دارند. [[«جَنَّاتٍ وَ نَعِیمٍ»: تنوین این واژهها بیانگر کثرت و عظمت است.]] (۵۲: ۱۷)
۷۴.فَاکِهِینَ بِمَا آتَاهُمْ رَبُّهُمْ وَوَقَاهُمْ رَبُّهُمْ عَذَابَ الْجَحِیمِ ﴿الطور: ١٨﴾
و در برابر چیزهائی که خدا بدیشان داده است شاد و خوشحالند، و (نعمت بزرگتر از این، این که) خدای ایشان، آنان را از عذاب دوزخ محفوظ و مصون داشته است. [[«فَاکِهِینَ»: افراد شاد و مسرور (نگا: یس / ۵۵، دخان / ۲۷).]] (۵۲: ۱۸)
۷۵.فَمَنَّ اللَّهُ عَلَیْنَا وَوَقَانَا عَذَابَ السَّمُومِ ﴿الطور: ٢٧﴾
سرانجام خداوند در حق ما لطف و مرحمت فرمود، و از عذاب سراپا شعلهی دوزخ ما را بدور داشت. [[«مَنَّ»: منت نهاد. منت بر دو قسم است: الف – مذموم ب – مقبول. قسمت اخیر که مراد آیه هم همین است، به معنی لطف و مرحمت و خوبی و نیکی است. «السَّمُومِ»: شعله آتش بدون دود (نگا: المصحف المیسر). آتشی که از سوراخهای بدن بگذرد (نگا: روحالمعانی). باد گرم و سوزان (نگا: مجمع البیان الحدیث، فرهنگ لغات قرآن قریب).]] (۵۲: ۲۷)
۷۶.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی جَنَّاتٍ وَنَهَرٍ ﴿القمر: ۵۴﴾
قطعاً پرهیزگاران در باغها و کنار جویباران بهشتی جای خواهند داشت. [[«نَهَرٍ»: نهر. رودبار. جویبار. مفرد است و مراد جمع، همچون واژه (طفل) در (حج / ۵، نور / ۳۱). فراخی جا و مکان و وفور نعمت.]] (۵۴: ۵۴)
۷۷.إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ عِندَ رَبِّهِمْ جَنَّاتِ النَّعِیمِ ﴿القلم: ٣۴﴾
پرهیزگاران در نزد پروردگار خود، باغهای پر نعمت بهشت را دارند. [[«جَنَّاتِ النَّعِیمِ»: (نگا: مائده / ۶۵، یونس / ۹، حجّ / ۵۶).]] (۶۸: ۳۴)
۷۸.فَوَقَاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذَٰلِکَ الْیَوْمِ وَلَقَّاهُمْ نَضْرَهً وَسُرُورًا ﴿الانسان: ١١﴾
به همین خاطر، خداوند آنان را از شرّ و بلای آن روز محفوظ میدارد، و ایشان را به خرّمی و شادمانی میرساند. [[«شَرَّ»: بلایا و شدائد قیامت. مفعولٌبه دوم است. «لَقَاهُمْ»: ایشان را میرساند به. بدیشان میرساند و میبخشد. «نَضْرَهً»: سرسبزی و خرّمی. شادی و شادمانی (نگا: مطفّفین / ۲۴).]] (۷۶: ۱۱)
۷۹.إِنَّ الْمُتَّقِینَ فِی ظِلَالٍ وَعُیُونٍ ﴿المرسلات: ۴١﴾
پرهیزگاران در زیر سایهها و در کنار چشمهسارانند. [[«ظِلالٍ»: جمع ظِلّ، سایهها. «عُیُونٍ»: جمع عَیْن، چشمهها.]] (۷۷: ۴۱)
۸۰.إِنَّ لِلْمُتَّقِینَ مَفَازًا ﴿النبإ: ٣١﴾
مسلّماً پرهیزگاران، رستگاری (از دوزخ) و دستیابی (به بهشت) بهرهی ایشان میگردد. [[«مَفَازاً»: نجات و رستگاری از دوزخ. دستیابی به بهشت. مصدر میمی، و یا اسم مکان است و به معنی کامگاه.]] (۷۸: ۳۱)
۸۱.وَسَیُجَنَّبُهَا الْأَتْقَى ﴿اللیل: ١٧﴾
ولیکن پرهیزگارترین (انسانها) از آن (آتش هولناک) به دور داشته خواهد شد. [[«الأتْقَی»: پرهیزگارترین.]] (۹۲: ۱۷)