اذا جاء نصر الله والفتح
نصرت خداوند شامل حالم شد، دریابم که از اعماق قلبم، پذیرای الله هستم. قفل قلبم فتح شد از زنجیر گناه.
و رأیت الناس یدخلون فی دین الله افواجا
حال می دانم چه می خوانم درون سوره حمدم و می بینم که قلبم با تپشهایش بسوی یار دیرینم پر پرواز دارد.
فسبح بحمد ربک واستغفره انه کان توابا
حال می دانم، درون ذکر تسبیحم چه می گویم. حال قلبم صدا دارد، صدای ربنا دارد، ندایش رب رحمان و رحیم دارد.
ساره قتالی
حجاب چهره جان میشود غبار تنم
خوشا دمی کز این چهره پرده بر فکنم
آغوشم را باز میکنم
دستانم رابه پهنای قامتم
سرا پا نفس کشیدن میشوم
بوی رمضان می آید..چند روز است
نوشیدن بوی ماه مبارک حس خوبی دارد
شیرینتر از بوی خاک باران خورده
خوب تر از پای برهنه دویدن درچاله های آب پس از باران
دوست دارم بدوم
آزاد و رها
به سوی ماه مهمانی مهربانترین
اما گامهایم که اطاعت نمیکنند به خود می آیم
سالها از آخرین دویدنم به شوق پیشواز گذشته است
سالهاست بوی رمضان .قبل از آمدنش شامه ام را نوازش نمیدهد
بوی رمضان فقط در ماه خودش می آید
و این دردناک است
اما فاجعه آنجاست که در وقتش هم بویی نیاید
چراااا. ..به ناگاه سخن بهترین مخلوق را در جواب خودم زمزمه میکنم
هر گناهی نقطه ی سیاهی بر قلب است….آری ..
این جواب من است
معصومیت کودکانه وشیرینت. علت سر کشیدن حس خوب آمدنش بود
و اکنون….
امینه امینی
هوالرحمن
وصف پروردگار مهربانی که رحمان و رحیم است، بسی معرفت می خواهد. زیرا که رحمن، یعنی آنکه رحمتش فراوان است؛ نه آن مقدار که تنها، از کلمه فراوان می فهمیم. بلکه؛ یعنی آنکه همه هستی از ناحیه اوست و هر چه از او برسد رحمت و نیکوست و رحیم، یعنی آنکه فیضش دائماً به انسانها می رسد.
این دو صفت، اولی مربوط به نظام هستی (دنیا) است و دومی مختص عالم خاص انسانهاست (آخرت و خاص مؤمنین است).
رحمن؛ رحمت مطلق، فراگیر و بی مقابل خداوند می باشد. رحمت رحمانیه خداوند همه چیز را زیر پوشش خود دارد. دنیا وآخرت، مؤمن و کافر و…این گونه رحمت، رحمتی نامتناهی است، مانند آفتابی تابان وگرم که به زندگی همه می تابد و بارانی که بر هرزمینی می بارد. سبحان الله
پس ؛ خدای من خدایی است که تمام مخلوقات خویش را اعم ازانسان و گیاه و جانداران وجمادات را دوست دارد و نسبت به همه آنها محبت دارد و همه از این خوان پر نعمت استفاده می کنند. و این از فضل و احسان خداوند نسبت به ماست. نه براساس نیازش. پس؛ دوست بداریمش که بی منت دوستمان دارد.
“عشق پروردگار…..”
عشق ( ع-ش-ق)
(ع علاقه-ش شدید -ق قلبی )…
آری عشق علاقه ی شدید قلبی است.
و من دارم عاشقت میشوم.
بعد آن روزی که خطا رفتم
بجای اینکه بر من خشم گرفتی، لبخند زدی
احساس کردم دارم عاشقت میشوم
بعد آن روز که زبانم گستاخ گشت و به شکوه و شکایت از تو برخاست
و تو با خبری شیرین دلم را شاد کردی.
و اینچنین حکمت زیبایی از حکیم بودنت را نشانم دادی
و دیدم دارم عاشقت می شوم
آن روز که غفلت کردم و به دنیا طلبی خود مشغول شدم.
و تو در خوابم مثل یک رویاآمدی
یک رویای شیرین و محال
دیدم دارم عاشقت میشوم
به خودم گفتم بانو.بنویس تو از آن پروردگار جهانیان.و اینچنین نوشتم
لطیفا گو تو از ربت ز ربانیت او
تویی یارب تویی رویا.تو بی همتا
بشو شاعر بگو گر کج روم راهی چه گمراهی
نگردی لحظه ای ظالم تو بر مسکین بی پروا
خدای آسمون و زمین
خدای من و ما و شما
خدای همه عالم جهانیان
دارم عاشقت میشوم….
قرآن تو لوح قشنگی از عشق بر صحیفه ی قلبم گمارده که ورق.ورق
اصحافش مرا متحیر خود ساخته
من یک به یک نام تو را در قرآن به تفسیر دلم گمارده ام و رازی اندرونم
هویدا شده یارا. دلم میخواهد پنجره های قلبم به روی فرموده های
قرآنیت باز باشد و قلبم را درس خضوع و خشوع بخشد
قرآن زیبای تو… آموزگاری فداکار برای دل خسته و اندوهناک من بنده ی
عاصی و گنه کار است که درسها میدهدم.جانا…
نام به نام تو را همچو نردبانی گام میگذارم.. وبه سویت نزدیک تر و نزدیک
تر میشوم الها….
هزار.هزار وصف و اوصاف اولوهیتت را پیدا کردم و دیدم
دارم عاشقت میشوم
عاشق آنهمه خوبی
عاشق آنهمه مهربانی
عاشق آنهمه حکمتت
عاشق آنهمه حلمت
عاشق آنهمه علمت
خداوندا عشق تو طنین انداز قلب عصیان گر من شده…
مرا دریاب….
مرا دریاب….
بانوی قلم لطیفه فاضلی
لحظه ناب اجابت دعا
خدای مهربان؛همیشه چتر امیدم برای بارش لحظه ناب اجابت دعا، برای ثانیه های پذیرش ربنا، برای دقائق پاک قبولی توبه ام…بازاست ومن، هم نفس باعاشقانه های فرشتگان، سرود“لااله الاالله”می خوانم و گسسته ازخویش با تو که یگانه نجات دهنده بندگان نادم و شرمگینت ازبند گناه، هستی، هم پیمان میشوم. پروردگارا؛ هرروزکه میگذرد، طلوع دیگری ازبامدادعمرم، تمام میشود و من دررنج ازدست دادن شب های بی حضورت، درتقویم ذهنم، خط میزنم، تمام عمری که بی حضورتوسررفته، به امید روزی که نگاه مهربان تو را برشانه های خسته ومنتظرخویش، احساس کرده و دل پراندوه وقرارم، آرام وقرارگیرد. معبود من؛ چه زیباست باوراینکه میان دستان دعا وذکرهای “یاالله”حضورداری. ومیان نگاه های اشک آلود وامید وار حقیقت جویان می آیی وهستی آنجا که دلهای شکسته، هستند. پس ای خدای بزرگ؛ رحمتی عنایتمان فرما تا حضور یادت را دردلم همیشگی وجاودان نمایم و سرای جانم را مهیای خدمت به مخلوقت گردانم. توراسپاس که دارم تو را، هرجا که سر و سامانی ندارد دلم…
کلثوم قائدی
بهار گل یا بهار دل
این روزها همه از بهار می گویند
دوست دارم بدانم کدامین بهار؟!
بهار گل یا بهار دل؟
کمتر سخن از بهاردل می شنوم.
گویی آدمیان یادشان رفته در دل هم بهاری وجود دارد.
بهاری زیبا، سرشارازعشق وامید
بهاری طولانی، نه بهاری کوتاه به اندازه عمر گل!!
پس دوست من!
بیا دلمان را با عطر قرآن و ایمان بهاری کنیم که دنیایمان نا خودآگاه بهاری خواهد شد.
و بدان آن حکیمی که دلت را بهاری می کند، قادری هست که دنیایت را هم بهاری
و هر روزت را روزی نو می سازد.
امینه حیدری
نگذاریم دل هایمان بمیرد
دوستی درمورد خانه تکان دل ها، قبل از شروع سال جدید، یادآوری کرده بود، خداخیرش دهد؛ تذکر به موقعی بود! ولی ای کاش می توانستیم ؛ روزانه، لحظه به لحظه گردوغبار دل هایمان که از شدت کینه و کدورت ، دروغ ودورویی وحتی چند رنگی، زنگارگرفته است را، باپالاینده ایمان صیقل دهیم! کاش می توانستیم همان طور که هرروز صبح که ازخواب برمی خیزیم همان طورکه برای رهایی از خواب آلودگی، با آب پاک سر وروی خود راصفا می دهیم؛ می شد که دل هایمان راهم با آب ایمان و توکل به خدا پاکیزه گردانیم!
کاش می شد برای زنده ماندن دل هایمان؛ اراده کنیم، عزم کنیم، تصمیم بگیریم؛ تصمیمی به بزرگی “تصمیم کبری“! توبه کنیم توبه ای به عظمت توبه ی نصوح! که هر روزمان بهتراز دیروزمان باشد! درآن روز؛ روزی باشد که رضایت خداوند، رضایت والدین، رضایت خانواده و…درآن باشد! روزی روشن وطلایی! به نظر مثل یک رویا می ماند ولی رویایی دست یافتنی ست. اگر واقعاً بخواهیم! باید هر روز یادآور خود باشیم و حواسمان به افسار نفسمان باشد تا سرکشی نکند! و برای پیمودن این راه ثابت قدم باشیم و این اطمینان را در وجود خودمان تقویت کنیم که، دستمان را به دست کسی سپرده ایم که؛ هیچوقت هیچوقت ما را رها نمی کند و در کوره راه های زندگی گم نمی شویم.
خداوندا! چشم بندگانت به امید بخشش توست؛ قلم عفو برکوتاهی این بنده ی روسیاه بکش ! لحظه ای مرا به حال خود رها مکن! آمین یا رب العالمین!
گویم: همیشه الله
آرامش بخش دلها
معشوق واقعی او
جاوید وپاک، بی همتا
چته؟ دلت گرفته؟
فکرمی کنی دیگه کسی دوستت نداره؟ دل تنگ کسی هستی که نمی دونی
کیه؟دوست داری گریه کنی، ولی نمیتونی، میترسی کسی ببینه و مسخرت کنه؟ هیچ جور دلت
آروم نمی گیره؟ دوست داری با یکی درد ودل کنی ولی به هیچ کس اعتماد نداری؟ درسته یه
لحظه صبر کن تا جواب تمام سؤالاتت رو بدم.
تا بگم، یکی هست که خیلی دوستت داره، دل اونم واست تنگ شده وفقط اونه که می تونه آرومت
کنه وپیش اونه که می تونی درد و دل کنی، می تونی بهش اعتماد کنی، پیشش گریه کنی ولی
هیچ وقت مسخرت نکنه.حالا می خوای بدونی اون کیه؟
بهش می گن الله، چیه تعجب کردی از حرفم؟ ولی درست شنیدی وجواب تمام سؤالاتت همین یک
کلمه است چون درست نمی شناسیش تعجب کردی وفراموششم کردی، یا تو ذهنت اسمش
کمرنگ شده.چون اگه اینجور نبود این همه سؤال بی جواب نداشتی. ولی اشکالی نداره الله که
تو رو فراموش نکرده و تو سوره غافر آیه/ ۶۰
به بنده هاش گفته: [ ادعونی استجب لکم:مرا بخوانید
تا اجابت کنم
شما را]یعنی : خدا فقط منتظره که صداش کنی ونیازت رو ازش بخوای و اونم اگه بدونه اجابت اون
به صلاح هست حتما بهت میده شک نکن. فقط کافیه دستاتو ببری بالا وبا تمام وجودت و ازته قلبت
صداش کنی وبگی: خدایا. . . . . . . . . .
حتی اگه نیازت رو به زبون نیاری و فقط صداش کنی کافیه، کافیه. الله حرفای نگفتت رو از تو چشمای
پرزاشکت و دستایی که به طرفش باز شده می خونه.و زمانی که دلت گرفته باشه وبخوای بایکی
درد ودل کنی بازم خدا هست می تونی هرجا که هستی وهرساعت و به هر زبونی که دلت خواست
باهاش رازو نیاز کنی، گریه کنی وبدون که الله هیچ وقت مسخرت نمی کنه. تازه هر کاری می کنه
که آروم بشی.مهربون ترو دلسوزتر از الله هیچ کجا پیدا نمی کنی فقط کافیه بشینی و باهاش حرف
بزنی بعد اونقدآروم میشی که انگاری کوله باری از غم وغصه از رو دوشت برداشته شده. سبکِ
سبک میشی.
عین یه پر آزاد و خالی از غم عین حباب .
اون موقع است که به خدا میگی: (خدایا خیلی خیلی دوست دارم).
{الا بذکرالله تطمئن القلوب}:آگاه باشید که بایاد خدا دلها آرام می گیرد.
غصه هابا یادخدا
پَرمی کشن میشن فنا
میشه مملوء ازخوشی ها
زندگی ودنیای ما
عایشه حیدری
بخواب بابا بخواب خدا کریمه
خیلی شاعرانه است بعد مدتها چشم انتظاری، رحمت الهی، هوا باران، هوای گرم کنار بخاری، با دستت بخار پنجره رو پاک میکنی … به به چه بارونی
میاد، بابا بیا، تو بارون نرو خیس میشی سرما میخوری …و چند قدم اونطرفتر بچه هایی که ازسرما لرزیدن وتا صبح نخوابیدن پیرمردا و پیرزنانی که مشقت سرما و مریضی و باران و بیخانمانی را حالا بیش از همه اون مصائبی که در طول گذر عمرشون دیدن حس میکنن، پدرو مادرایی که مستأصل نگاهشان را از نگاه معنی
دار کودکانشان میدزدند … بخواب بابا خدا کریمه… فردا همه چی درست میشه…
ما دراین تراژدی غمناک کجاى قصه ایم؟
چه باری را ازدوش این مردم برداشته ایم؟
در این امتحان الهی نمره ما چیست؟ معلوم نیست
لحظه ای یا ساعتی یا چند روز دیگر بهمون بگن هرکی هرچی نوشته بسه ورقه ها بالا ؟ عزراییل برگه ها رو جمع کن…
واقعاً چه عذری میتونیم داشته باشیم ، مگه اونایی که در بستک بودن فکر این قضیه را میکردن؟
کسی چه میداند شاید ما مورد بعدیِ ابتلاء خداوندی باشیم …
نداشتیم؟… نتونستیم؟. … خبر نداشتیم؟
یوم لا ینفع مال و لا بنون
من اصبح ولا یهتم بأموالمسلمین فلیس بمسلم
کاش میشد درد را فریاد زد
فرزانه غفوری
شدم عابد…
شدم عابد.شدم عاشق.زوصف روی یک رؤیا
شدم زاهد
شدم پارسا
به یاد تو شدم شیدا
چه هاگویم
زاشک خودبه هرجایی سخن از او
تو ای یارب زحسنت من زبانم قاصر از گویا
زوصف حسن تو سبحان
منم ماندم شدم حیران
به قرانت
که شد نازل چو گوهر ماند ان دریا
زالطاف بیکرانی و چه ستارالعیوبی
که دنیایت
زچشمها شد شگفتی ار شگفتا
لطیفا گو تو از ربت.ز اربابیت او
تویی یارب.تویی رویا.تو بی همتاتوبی همتا
بشو شاعر بگو گر کج روم راهی.چه گمراهی
نگردی لحظه ایی ظالم تو بر مسکین بی پروا
لطیفه فاضلی
صدای توانمند ساعت
قلبم به تپش افتاده…
همه شاد و خوشحالند به خاطر رسیدن سال نو
مدتی ست که همه می خواهند عقربه های ساعت
سریع تر بروند و زمان
سریع تر بگذرد!!
به خاطر چه؟ به خاطر سال نو؟
کاش می دانستم بشر چرا اینقدر برای پیر شدن عجله دارد؟
برای به پایان رسیدن عمر…
من هرگاه صدای ساعت را می شنوم قلبم به تپش می افتد.
تمام شد!
امروز هم به پایان رسید.
فردا هم می آید و تمام می شود.
زمان و ساعت هرگز به خاطر ما از حرکت باز نمی ایستد!
وظیفه اش را به درستی و بدون خطا به انجام می رساند!
اما وظیفه ی ما چیست؟
وظیفه ی ما از دریا و موج و کوه و جنگل سنگین تر است!
و حال آنکه از آنان بی خیال تریم و در جای خود بدون تحرک ایستاده ایم.
خدا جون یه سال دیگه گذشت.
در میان این همه ثانیه، سال گذشته چند ثانیه به یاد تو بودم؟
چند ثانیه اش خطا بود؟
چقدرش را هدر دادم؟
چه اندازه اش را به بطالت گذراندم؟
بار الها…. ای خدای لحظات تنهاییم.
نمی دانم امکان دارد اکنون عمرم به پایان برسد!
یعنی؛ امکان دارد آنقدر خوشبخت باشم که در خانۀ تو در مسجدت به سوی تو بازگردم؟
بار الها! ازتو خواهش می کنم، بگذار آخرین لحظات عمرم، آن زمان که عزرائیل را به سویم می فرستی….
در خانه تو و در یادت و سر بر سجده ات باشم!
بارالها سال پیش رو…
سالی پر از خیر و برکت باشد برای همه مسلمانان.
سال آبادنی مصر و سوریه باشد.
سال پیروزی و سعادت مسلمانان باشد.
وطن من را نیز پیروز و سربلند گردان. و
رزق و روزی فراوان به آن عطا فرما.
مریضان را شفا بده. و مشکلات را از خانه ها دور بگردان.
بارالها! همه ی قلب ها را از عشق خودت مملو کن؛ دلها را آباد گردان…(آمین یا رب العالمین)
شیما کریمی
اگرگاهی دلم لرزید، اگرگاهی خاطرم آشفته گشت
اگروقتی زبانم، یا،نگاهم خواست بگریزد زکام جان،خدایا ؛ من تورا دارم، تنها، تورا دارم! توبیدارم کن، هوشیارم کن، رامم کن! دیگر چشم از زیبایی فانی گناه، برگیرم، که بر افسار قلب لجام گسیخته ام قفل تقوا زنم.
خدایا، من تورا دارم، تنها.
میان این همه گرگ گناه، میان جنگل انبوه پلشتی های دنیا، اگرگاهی دلم لرزید
که لبخندی برآرم سوی گور، سوی تباهی ، اگرچشم، بستم به روی خورشید
پاکی ها، اگرنادیده گرفتم لذت باقی عقبی را، ومحوسراب پوچ دنیاگشتم!
خدایا من تورادارم، تنها.مراازپرتگاه تاریکی،مرا ازدامن ننگین آلودگی، به سوی قله هدایت، بسوی منزل مقصود، روانم گردان.
الهی مگذارشیرینی شهد لحظه ای گناه، مرا از نوشاندن شربت بهشت برینت محروم گرداند.
الهی من غریبم، تک وتنها میان دون دنیا،
کمک کن؛ تا دلم عاصی نگرددهرگز،
کمک کن، تااسب سرکش غرورم، یکه تازی ننماید!
الهی یاری کن تانفس کشم، با “لااله
الاالله “ونفس اماره ام را،سرزنش کنم،
بااستغفرالله واگراندوه آمد، وسایه انداخت؛ تنهابگویم: “انالله واناالیه راجعون”
دراندک لحظه ای مرا بحال خویش مگذار، که شیطان قسم خورده ات، هرلحظه درکمین قلبم نشسته است؛ وهرجاوهرقدم برایم دام گسترده است.
خدایا بر زبانم و بر قلبم روان ساز؛ اعوذبالله من الشیطان الرجیم.
کلثوم قائدی
بوی بهار به مشام میرسد؛ بوی زندگی و نشاط، بویی که به قلبها حیاتی دوباره میبخشد؛ آری بوی سرشار از امید و حرکت. هرسال فصل بهار، یادآورخاطرات شیرین سالهای گذشته است؛ و ما انسانها، با خاطرات شیرین و زیبای گذشته، برای فصلی نو، بهاری جدید، لحظه شماری میکنیم؛ چرا که طراوت و صفا و حلاوت، درآن موج میزند. فصلی که خانوادهها دور هم جمع میگردند، و در پهن دشتهای وسیع، برفرش سبز رنگ مخملی، با گلهای رنگارنگ معطر، دمی، میآسایند و خستگی و دغدغههای کاری و معیشتی را به باد صبا میسپارند. واقعاً؛ همهی انسانها نیاز دارند؛ با پدر و مادرو زن و فرزند در طبیعت ناب الهی، به سیر و سیاحت بپردازند مهم نیست؛ چه بخورند و چه بپوشند، مهم کسب آرامشی است که؛ باعث تجدید روحیه میگردد، همانگونه که در بهار قرآن، انرژی زیادی به روزهداران میرسد، بهار طبیعت هم، انرژیزایی خاص خودش را دارد. خداوند سفارشهای زیادی به انسانها کرده است، تا به سیر و سیاحت در طبیعت بپردازند. چرا که زمین و آسمانها و هر آنچه در آن است؛ صنعتی از صنایع الهی است؛ با شنیدن موسیقیهای ناب، که از حنجرهی انواع پرندگان صادر میشود و یا صدای زیبای شُرشُر باران و حتی صدای وزش باد، در لابلای درختان متحد و موزون، آرامشی خاص، به روح انسان تزریق میگردد. آری اگر با چشم بصیرت، به شاهکار خلقت بنگریم؛ در فصل پر برکت بهار، درسها خواهیم گرفت. مشاهدهِی خوشه گندم، ما را به یاد رحمت بیکران الهی میاندازد؛ که اگر یک دانه گندم بکاریم، چند دانه برداشت خواهیم کرد؟
سبحان الله، خداوند با توجه به آیهی۶۴ سوره واقعه، به کشاورزان یاد آورمی شود که، به قدرت خود مغرور نشوند.«أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ»ترجمه: آیا شما آن را میرویانید، یا ما میرویانیم؟
چه زیبا صاحب کل جهان، بهصورت استفهام انکاری کار رشد گیاهان را به خود نسبت میدهد؛ تا حاصل کار کشاورزان، آنها را مغرور نکند. و من بیننده را، به تفکر بیندازد، آنچه گل و گیاه، که چشم مرا خیره کرده و قلم ازوصف زیبایی هایش بازمانده، کار آفریدگار بیهمتاست؛ که جمیل است و دوست دارجمال.
او همه نعمات و برکاتش، دراختیار من انسان قرار داده، تا نهایت استفاده مؤثر از آن داشته باشم.
یا رب، تورا سپاس، به خاطر همهی موهبتهای ویژه ات.
پروردگارا؛ چه زیبا، کتاب خواندنی (قرآن) و کتاب دیدنیات (طبیعت) مکمل هم قرار دادهای، و هر آنچه در قرآن میخوانم در طبیعت، آن را میبینم.
در آیهی۹۹ انعام خودت را اینگونه معرفی کردهای:
«هُوَ الَّذِی أَنزَلَ مِنَ السَّمَاءِ مَاءً فَأَخْرَجْنَا بِهِ نَبَاتَ کُلِّ شَیْءٍ فَأَخْرَجْنَا مِنْهُ خَضِرًا نُّخْرِجُ مِنْهُ حَبًّا مُّتَرَاکِبًا وَمِنَ النَّخْلِ مِن طَلْعِهَا قِنْوَانٌ
دَانِیَهٌ وَجَنَّاتٍ مِّنْ أَعْنَابٍ وَالزَّیْتُونَ وَالرُّمَّانَ مُشْتَبِهًا وَغَیْرَ مُتَشَابِهٍ ۗ انظُرُوا إِلَىٰ ثَمَرِهِ إِذَا أَثْمَرَ وَیَنْعِهِ ۚ إِنَّ فِی ذَٰلِکُمْ لَآیَاتٍ لِّقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ»
ترجمه: و او کسی است که از (ابرِ) آسمان، آب (باران) فرو میفرستد، و ما (که خدائیم، با قدرت سترگ خود) به وسیلهی آن آب، همه رُستنیها را میرویانیم و از رُستنیها سبزینه بیرون میآوریم و از آن سبزینه، دانههای تنگاتنگ یکدیگر، و از شکوفههای درخت خرما خوشههای آویزان نزدیک بهم و در دسترس، و باغهای
انگور و زیتون و انار پدید میسازیم که (در شکل و مزه و بو و سود) همگون و یا غیرهمگونند.بنگرید به میوهی نارس و رسیدهی یکایک آنها، آنگاه که میوه دادند. بیگمان در این (گوناگونی درونی و بیرونی و تغییر آغاز و انجام میوهها) نشانهها و دلایل (خداشناسی) است برای کسانی که (حق را میپذیرند و بدان) ایمان میآورند.
ومن هر سال بیشتر از سال قبل با تفکر درآیات و نشانههایت با تو، ای رحمان و رحیم آشنا میگردم. واقعاً که نعمت فکر، نعمتی بس گرانبهاست؛ که انسان
بوسیله آن کلید گنجهای طلایی بدست میآورد.
یارب؛ توفیقمان ده، تا از جمله افرادی که، قلبشان قفل گشته نگردیم و بتوانیم با تدبیری آگاهانه به حقایق برسیم.
«اَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ
عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا»[محمد:۲۴]
ترجمه: آیا دربارهی قرآن نمیاندیشند (و مطالب و نکات آن را بررسی و وارسی نمیکنند؟) یا اینکه بر دلها قفلهای ویژهای زدهاند؟
پروردگارا؛ کمکم کن تا در بهار امسال بهترین استفاده را از گوش و چشم و قلبم داشته باشم؛ و تقلید کورکورانه، ازکسی نکنم؛ تا فردای قیامت بتوانند پاسخ سوالات خود را به بهترین وجه اداء کنند؛ چرا که خودت فرمودهای:«ولَا تَقْفُ مَا لَیْسَ لَکَ بِهِ عِلْمٌ ۚ إِنَّ السَّمْعَ وَالْبَصَرَ وَالْفُؤَادَ کُلُّ أُولَٰئِکَ کَانَ عَنْهُ مَسْئُولًا»[١٧:٣۶]
ترجمه: از چیزی دنبالهروی مکن که از آن ناآگاهی.بیگمان (انسان در برابر کارهایی که) چشم و گوش و دل همه (و سایر اعضاء دیگر انجام میدهند) مورد پرس و جوی از آن قرار میگیرد.
پروردگارا؛ همانگونه که با زنده کردن زمین، چشم و دل زمینیان روشن گردانیدهای، در قیامت وقتی ما را دوباره زنده کردی، چشم و دلمان به اعمال صالح و رضایت خودت روشن گردان.
آری، من یقین دارم، اگر در این دنیا از باغ و بوستانش آنطورکه رضایت خودت است استفاده کنم، ان شاء الله، بعد از زنده شدن، باغ و بوستانی بس نیکو و ماندگار، نصیبم خواهی نمود، و آنجا با خانواده مؤمنم خوش میگذرانم، و به حمد و ثنایت میپردازم.
در جای جای قرآن ازجمله آیهی۲۱ سورهی طور به من وعده دادهای: «وَالَّذِینَ آمَنُوا وَاتَّبَعَتْهُمْ ذُرِّیَّتُهُم بِإِیمَانٍ أَلْحَقْنَا بِهِمْ ذُرِّیَّتَهُمْ وَمَا أَلَتْنَاهُم مِّنْ عَمَلِهِم مِّن شَیْءٍ ۚ کُلُّ امْرِئٍ بِمَا کَسَبَ رَهِینٌ»
ترجمه: کسانی که خودشان ایمان آوردهاند و فرزندانشان از ایشان در ایمان آوردن پیروی کردهاند، (در بهشت) فرزندانشان را بدیشان ملحق میگردانیم (تا زادگان دلبند خود را در کنار خود ببینند و از انس با آنان لذّت بیشتر ببرند) بیآنکه ما اصلاً از عمل آن کسان چیزی بکاهیم (و از اندوختهی پدران و مادران چیزی برداریم و به فرزندانشان بدهیم، و یا بدین وسیله بر حسنات فرزندان بیفزائیم و یا گناهانشان را از این راه بزدائیم). چرا که هر کس در گرو کارهایی است که کرده است.
فاطمه شاکری
هوالرب
پروردگار بزرگ من خدایی است؛ که تربیت می کند ونگهداری وبه پایان می رساند؛ هرآنچه را که خلق کرده است. اوبلندمرتبه است وتملک دارد برتمام جهان! می پروراند وتربیت می کند ورشد می دهد مخلوقش را به آرامی تا به کمال برساند. اوخداوندی است که اصلاح می کند اُموررا وهماره معبود وسروروفرمانروای همۀ عالم است. رّب من کسی است که اختیارتصرف دراُمورواشیاء را داراست. وازآغازخلقت تا اَبد، ازاولین مرحله وجود تا حدکمال، نرم نرمک، به تعالی خلقتش وبه آدمی تربیت می بخشد وزیبایی، تا به حدکمال برساند. اوجالب المنافع ودافع المضاراست. اوکه خود، خالق است، بنده اش را به مظهررحمت ومالکیتش درادای وظیفه عبودیت یاری می رساند. اورّب العالمین است ومالک ومربی تمام موجودات واین همان مفهوم ربوبیت است. اوهمیشه ارتباطش را با مخلوق وصد البته انسان، تنگاتنگ حفظ می کند . وتوای انسان؛ آگاه باش! که هرگزازحمایت وحفاظت پروردگارت دورنخواهی بود. پس چگونه می توان غیراورا طلبید وقتی “رّب کل شی” وجود دارد؟“الله اکبر”. خداوند در۱۶۴انعام می فرماید؛ آیا(سزاواراست که) پروردگاری جزالله رابطلبیم و(معبودی جزاورا پرستش کنیم ) وحال آنکه خدا پروردگارهرچیزی است. ای بنده آگاه باش که گوشزدمی کند خدایت، که خداوند، رب همه جهانیان است (الحمدلله رب العالمین) وتنها ازتویاری می جوییم. (ایاک نعبدوایاک نستعین) واین پرستش وکمک خواستن درخورهیچ کس وهیچ چیزجزالله متعال نیست. همان خدایی که بازگشت همه ما به سوی اوست (ثم الی ربکم) وپاداش وسزای اعمال هرکس باخودش است. دریس/۷۴می فرماید؛ “واتخذومن دون الله الهه لعلهم ینصرون“؟ آنان گذشته ازخدا، معبودهایی برای خود برگزیده اند به این امید که (ازسوی ایشان) یاری شوند! شما را چه شده است؛ که وقتی الله است، ازدون الله کمک می خواهید درحالی که هیچ کس جزاوسزاوارفریاد خواندن نیست. درسوره الرحمن ( ۳۱) بارتکرارمی کند، کدامیک ازنعمتهای پروردگارتان راتکذیب می کنید؟ این همه نعمت چرا نباید وسیله شناخت صاحب نعمت شود وحس شکرگذاری را درشما برانگیزاند؟ اوخدایی است که توان دخل وتصرف وکنترل ونگهداری وحفاظت ازآنها فقط دردست اوست. اوخدایی است که همه بندگان مؤمنش هنگام دعا، دست بسوی او درازکرده می گویند: “ربّنا“اگرگناه کردیم می گوییم: “ربّنا” اگرخواسته ای داریم می گوییم:” ربّنا“، اگرروسیاهیم می گوییم:” ربّنا” اگرخواستیم شکرش را بجا آوریم. می گوییم: “ربّنا” ای پروردگارما، ای رشد دهنده ما! امیدمان به اوست که ببخشاید وعفوکند. امیدمان به اوست که بلاها را ازما دورکند، امیدمان به اوست که داد مظلوم را بستاند و…اورا نزدیک می دانیم ولی ازاو دوری می کنیم. می دانیم؛ آگاه به همه اُموراست. اما درمحضرش خطا می کنیم. و…آری ما به “رّب العالمین” یقین داریم وبا تمام وجودعاشقش هستیم. اما چه نا سپاسیم، که این رّب ازگردن به خود نزدیکتررا به هنگام شادی هایمان فراموشش می کنیم.
کلثوم قائدی، ۲۵ دی ماه ۱۳۹۲، گروه ادبی آوای دل (زیرگروه التدبر فی القرآن)
خداوندا! تو جبّاری هستی که اراده ات در تمامی جهان اجرا می گردد وتو درهم شکننده ی هر دشمن ظالمی هستی وقدرت انتقامت را بر گناهکاران چیره گردانیدی تا آنان را به اسلام فرا خوانی..
پروردگارا! ما را با قدرت نافذ وبرترت یاری رسان، تا نقائص نفوسمان را اصلاح نمائیم، وما را برکفار واهل پلیدی ها برتری ده؛ واز شیطان طرد شده رها گردان. وبه ما قدرت خودشکنی در پیشگاهت را عطاء فرما. تا تو کوتاهی هایمان را اصلاح وجبران فرمایی، وبه ما قدرت تمسّک به شریعتت عطاء فرما تا اُمورمان اصلاح گردد که تو برهرکاری توانایی.