۱ – هدایت خداوند برای کل مخلوقاتش چگونه است؟
هدایت “تشریحی وتکوینی” وتوفیقی داریم.
تشریعی: برای همه ی انس وجن، توسط پیامبران.
تکوینی: همان هدایت فطری یا غریزی که شامل کل موجودات غیرعاقل و سیستم خودکار بدن انسان است.
توفیقی: برای افرادی که خودشان زمینه را مهیّا کنند هدایت خاص برای پذیرش بندگی
و خداوند هرمخلوقی را بنا به وظیفه ای که داره هدایت کرده است.
آیا هدایت فقط مخصوص انسانهاست؟
خیر، مخصوص انسانها به تنهایی نیست چرا که هر مخلوقی به سمت هدف معینی هدایت میشه واینکه همه مخلوقات در کل و بطور خاص، بسوى هدفى غایى مورد هدایت الله هستند.
حضرت موسی چگونه ربّش را برای فرعون معرفی می کند.
(قَالَ رَبُّنَا الَّذِی أَعْطَىٰ کُلَّ شَیْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَىٰ) [سوره طه : ۵۰]
حضرت موسی می فرماید: پروردگار من آن کسی است که هدایت هرمخلوقی را بهش داده. بنا به تناسب نیاز آن مخلوق.
وقتى آسمانها و زمین وآنچه که میان آن دو است براى انسان مسخر شده؛ چه بسا موجوداتى که به نفع انسان به وجود اومدن که در معرض دید ما نیست و حتى کوچکترین ذرّات در اعماق اقیانوس. ولى علم ما محدوده و حکمتِ خیلى از آفریده ها رو نمی دونیم.
مسئله هدایت انسان ها جداى از دیگر موجودات در کتاب آسمانى هم شفاف سازى شده و میتونیم به خیلى از جوابها برسیم؛ اما در کنار اشرف مخلوقات دیگر موجودات نیز بسوى هدفی خاص از سوى پروردگار مورد هدایت هستند؛ از طلوع خورشید گرفته که هر روز تکرار میشه بى وقفه و بدون تأخیر، تا مورچه اى که به شکلى شگفت انگیز لانه سازى میکنه و … دنبال روزى میرن و …
تا حالا شنیدین بعضی افراد میگن خدا ما را هدایت نکرده؟!
آیا هدایت توفیقى توسط خود انسان مهیّا میشه؟ و اینکه پروردگار فرموده اند هر کس را بخواهم هدایت خواهم کرد.
به نظر شما مگر خالق انسانها با هم فرق داره؟
“اناهدیناه السبیل اماشاکراواماکفورا”
پس انسان باید شرایط را مهیّا کنه تا توفیق هدایت ازسوى پروردگار نصیبش بشه.
الله راه را برای همه روشن نموده. مگر پیامبر برای همه نیومده “یا ایهالناس” معنیش چیه؟
الله خبیر می داند که چه کسى قلبش مهیّاست براى پذیرش حق و چه کسانى نور حق در دلشان نفوذ نمی کنه، وگرنه خداوند عادل، درحق هیچ بنده اى جفا نمی کند؛ همانگونه که همگى را از مادرانشان با فطرتهاى پاک متولد میکنه.
پس هدایت شامل افرادی مى شود که خودشان خواهان هدایت خداوند باشند و در این راه اقدام کنند.
خداوند براى چنین افرادی مسیر را هموار مى کند و آنان را هدایت مى نماید.
واینکه اون اراده و اختیاری که ما برای انجام کارهامون داریم از جانب خداست.
یک دانه گیاه که می کاریم ما با چه نیرویی می تونیم آن را از زمین بیرون بیاریم وبه مرحله کمال برسونیم.
اون هدایت الهی است که باعث به کمال رساندن مخلوقات در نوع خود دارن همون هدایت ویژه است که شامل هدایت تکوینی میشه.
۲ – والله خلقکم وما تعملون (الصافات/۹۶) آیا خلق عمل انسان توسط الله، اختیار از او سلب نمی کند؟
علماء با توجه به آیات قبلش که در مورد سیدنا ابراهیم علیه السلام و ماجرای شکستن بت ها هست(و ما تعملون) رو به ساخته های دست انسان که همون بت ها باشه هم تفسیر کرده اند.
خداوند هم شما را آفریده است وهم دست ساخته هایتان را که بت هاست. اینجا بحث ازبتهاست نه ازاعمال آدمی. وبیانگراین واقعیت است که اعمال انسان ها هرچند به اراده آنان انجام می گیرد اما اراده وقدرت برتصمیم گیری ونیروهای دیگری که افعال خود را با آن انجام می دهند، همه ازناحیه خداست. اگربتها ساخته انسانند به خاطرشکلی است که انسان به آن می دهد. مانند: فرش، اتومبیل وخانه که ساخته انسان است اما مواد اولیه آن ها را خدا آفریده است. پس مراد این است که خدا مواد آنها را ساخته وصورت آنها با دست انسان شکل می پذیرد وتغییرظاهرمی دهد.
آیا تا حالا شنیدین که بعضی ازاین آیه سوء استفاده می کنند. هرکاری میخوان انجام میدن بعد میگن کار خداست؟
مثلاً؛ میرن دزدی می کنن میگن سرنوشت ماهمین بوده. ازاولشم خدا میدونسته من دزد میشم.
ویا خودکشی وچیزای دیگه…
میگن دیدین تقدیرش چطوری بود؛ می بینید خدا خواسته اینجوری بمیره.
و میگن اگر خدا نمی خواست ما نمی تونستیم. آیا این با اختیار انسان تناقض ندارد؟
خدا می دونسته که دزد میشه؛ ولی خدا که اون رو دزد نیافریده؛ خدا بهش راه رونشون داده، خودش با اختیارخودش دزدی روانتخاب کرده.
پیامبر می فرماید: فیسبق الکتاب
خداوند همیشه خیرخواه بنده اش است.
اینکه ما نمی دونیم چی میخواد بشه ما را وادار به تلاش میکنه.
در کل، آیا نفس عمل ما به قدرت الله است یا نه؟
(اما شاکراً واما کفوراً)
بله به قدرت الله و به اختیار ما وقتی ما راه را انتخاب کردیم؛ مشیت خدا هم برآن قرار می گیرد.
پس توان وقدرت عمل از الله است که به ما داده و نوع عمل با اختیار ماست که الله ما را مختار آفریده.
(وهدیناه النجدین)
(لا اکراه فی الدین)
اینها آیات اختیار است هرکسی هر راهی بخواهد آزاد است.
بخوای دزد ومجرم باشی در همون راهت موفق میشی؛ بخوای عابد وصالح ومصلح باشی هم الله توفیق می دهد.
بستگی به قلب انسان داره ..
قلب بعضی انسانها، با آیات قرآن نرم میشه وبعضیها سنگ دل وبه راه خدا ایمان نمیارن ومیگن اینه که ما هستیم.
همون قلب هم خدا خلق کرده؛ چرا یکى تاریک و یکى روشنه؟
مثلاً؛ چرا یکى زمینه هدایتش بیشتر فرآهم شده و خدا بهش لطف کرده و توی خونواده مسلمان متولد شده اما یکى دیگه نه.
بعضی آدمهای کافرهرچقد به راه خدا هدایتشون کنی هرکاری کنی ایمان نمیارن.
“ختم الله على قلوبهم وعلى سمعهم وعلى أبصارهم غشاوه ولهم عذاب عظیم”
” إن الذین کفروا سواء علیهم أأنذرتهم أم لم تنذرهم لا یؤمنون “
۳ – اشاره خداوند به خمیر مایه اولیه خلقت بشر چه درسی به ما می دهد؟
( ولقد خلقنا الانسان من صلصال من حمإ مسنون. الحجر/۲۶)
خداوند می فرماید: من ازگل سیاه شده گندیده ای انسانی را می آفرینم.
چرا گل سیاه شده گندیده؟ خداوند چه چیزی را می خواهد به مخلوقاتش بفهماند؟ چرا گل پاک وخاک تمیز را رها کرده و از صلصال و حماءمسنون انسان را می آفریند؟ همان گل خشکیده سفال گونه ای که اگربدان تلنگری زده شود به صدا درمی آید و اگردرمجاورت فراوان با آب قرارگیرد سیاه می شود وتغییربوداده وگندیده می گردد!
براستی درخلقت آدم چه حکمتی نهفته است؟ آیا جزاین است که می خواهد به آدمیزاد بفهماند که ازپست ترین چیزها آفریده شده واگرروح پاک خدا دراودمیده نمی شد وآراسته کمال وپذیرای روان نمی گردید، هیچ ارزشی نداشت!
پس چراتکبر؟ چراغرور؟ چراخود بزرگ بینی نسبت به همسانان خویش و از آن مهمترنسبت به الله که ما را این چنین خلق نموده و فرشتگانش را به سجده برای این موجود وا داشته است! سبحان الله که چقدر دیر پند می گیریم!
ممکنه در دایره ى هستى خداوند، ذرّات دیگه اى مثل خاک و .. هم باشه که به همون حالت باقى مونده نه تغییرى و نه تحولى؛ اما پروردگار با علم خودش قابلیت و رشد رو در ذرّه اى خاک می بینه و بهش هستى میده؛ بهش وجود میده؛ بهش معنا و تعالى می بخشه و این لطف بزرگى در حق ماست از سوى پروردگار.
این که خداوند با آن قدرت و بزرگیش که ما را آفریده از خاک ناچیز، بدان که دوباره هم می تونه بیافرینه و زنده کنه.
و اینکه وقتی آدم بدونه ازخاک بوجود اومده سعی می کنه دچارکبروغرورنشه.
گاهی اوقات ظرف مهم نیست.
محتوای ظرف مهمه که حتی به اون ظرف به ظاهر بی ارزش، بزرگی می بخشه.
خداوند در گل وجود ما قابلیت الماس شدن قرار داده.
باید درخاک وجودمون دنبال گنج بگردیم.
وآیا ما بیشتر خاصیت مادی خود داریم یا معنوی، که همان نفخه الهی باشه؟
ما قابلیت دو تاش داریم وقدرت انتخاب هر دو راه.
توجّه به هر سو باعث میشه اون بُعد قوی تر بشه.
یه شعرمعروف هست که میگه:
رسد آدمی به جایی که بجز خدا نبیند***بنگر که تا چه حد است مقام آدمیت
پس با توجه به خاصیت خاک، باید جسم مادی به سمتی سوق بدیم. یعنی؛ جسم مادی خودمون را چنان به سمت خدا تقویت کنیم تا روحی سالم و خدایی را برای خودمون تضمین کنیم.
خدا به انسان عقل داده تاخودش مسیر هدایت خودش رو انتخاب کنه.
**پس به صورت کلی:
این آیه ماهیت خلقت انسان را به نمایش می گذارد که دقیقاً این مراحل خلقتش در۳ آیه همین سوره تکرار شده:
**آیه/۲۶سوره الحجر:
(وَلَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ) [١۵:٢۶]
ترجمه:و ما انسان را از گِل خشکیدهی فراهم آمده از گِل تیره شدهی گندیدهای بیافریدیم.
اعلام ماهیت و کیفیت خلقت انسان توسط خالق به عنوان یکی از مظاهر شاهکارخلقت.
**آیه /۲۹ سوره الحجر:
(فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِن رُّوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ) [١۵:٢٩]
ترجمه: پس آن گاه که او را آراسته و پیراسته کردم و از روح متعلّق به خود در او دمیدم. (برای بزرگداشت و درودش) در برابرش به سجده افتید.
اعلام خلقت انسان با ماهیت مذکور به ملائک برای دستور دادن به سجده بعد از نفخ روح.
آیه/ ۳۳ سوره الحجر:
(قَالَ لَمْ أَکُن لِّأَسْجُدَ لِبَشَرٍ خَلَقْتَهُ مِن صَلْصَالٍ مِّنْ حَمَإٍ مَّسْنُونٍ) [١۵:٣٣]
ترجمه: گفت: شایستهی من نیست که برای انسانی سجده برم که او را از گِل خشکیدهی حاصل از گِل تیرهی گندیدهای آفریدهای.
تکرار ماهیت خلقت انسان توسط ابلیس به عنوان توجیه برعدم سجده به انسان.
**نتیجه:
۱ – نسبت خلقت به الله باعث ارزش وجودی او شده.(خلقنا الانسان)
۲ – انسان از دو بُعد مادی ومعنوی تشکیل شده.(فإذا سویته ونفخت فیه من روحی)
۳ – بُعد معنوی انسان به بُعد مادی او ارزش بخشیده. که مسجود ملائک قرار گرفته.(فقعوا له ساجدین)
۴ – بُعد مادی انسان خاصیت سه گانه دارد:
الف-صلصال: خشک بی روح غیر منعطف.وتوخالی.
ب- حمإ: تغییر رنگ، دو رنگی ونفاق، تغییر ازفطرت اصلی به سیاهی وکدری.
ج- مسنون: تغییر بو، بوی گندیده لجن، بویی که دیگران از آن متنفرند.
در مجموع ذکر وصف ماهیت خلقت انسان توسط خالق به ما می آموزد: ای انسان اگر کالبد تو با روح الهی آمیخته نباشد همچون گلی خشک و سیاه وبدبو بیش نیستی پس اگر می خواهی ارزش وجودی خود را حفظ کنی تا همواره مسجود ملائک قرار بگیری لازم است به رشد وتعالی بُعد معنویت توجه بیشتر کنی.