بهترین سخن، کلام خداست، زیرا بهترین سخنی است که به چشم دیده شده و والاترین چیزی است که أوقات و اندیشهها را سرشار میکند. کلام خدا، حاوی نیکی، راهنمایی، رشد، رستگاری و کامیابی در دنیا و آخرت است. هر کس به آن چنگ زند، هرگز راه گم نمیکند و کسی که پیرو ذکر و هدایت آن باشد، هیچگاه بدبخت نمیگردد.

بهترین هدایت، راهنماییهای پیامبرمان محمد ـ صلی الله علیه و سلم ـ است که خداوند او را برای رساندن قرآن فرستاد. او به درستی، مژده داد و هراساند، رغبت ایجاد کرد و پند داد. او پیوسته به قرآن باز میگشت، از آن سیراب میشد، در آن میاندیشید، از آن الگو میگرفت، آن را میخواند، در خواندنش شتاب نمیورزید، به آن سویش توجه داشت، از آن غفلت نمیکرد، روزانه با آن سروکار داشت و چیزی از تلاوتش نمیکاست، تا هنگامی که اخلاقش، قرآنی شد. درود و رحمت خداوند بر او باد!
هان، بدترین کار، نوآوری در دین و افزودن بر قرآن است. بیان قرآنی، بینیاز از هر بیانی است. قرآن، نور روشنگر، ذکر بزرگ و راه راست و روشن است. «الم. تلک آیات الکتاب الحکیم. هدی و رحمه للمحسنین». (الف لام میم. آن است آیات کتاب فرزانه. هدایت و رحمتی برای نیکان است).
قرآن برای راهیابی و مهرورزی است. بهترین بیان آن است که همزمان حاوی هدایت و رحمت باشد.
بزرگترین نماد هدایت و رحمت در قرآن، برخورداری همزمان آن از بزرگترین و فراگیرترین خوبیها و نیکیهاست که با گفتمانی بس ساده و روان ارائه شده است. خداوند واژگان آن را برای فراگیری و بهیادسپاری، و مفاهیمش را برای دریافتن، آسان گردانده است: «ولقد یسرنا القرآن للذکر فهل من مدکر». (قرآن را برای یادآوری بسی آسان کردیم، آیا دریابندهای هست؟). راز این آسانی در این است که سخن از الفاظ و معانی تشکیل شده است و هرچه الفاظ کمتر و معانی بیشتر باشد، سخن، رساتر، سودمندتر، آسانتر و روانتر است. خداوند پاک و بزرگ خودش فرمود: «الله نزل أحسن الحدیث کتابًا متشابهًا مثانی تقشعر منه جلود الذین یخشون ربهم». (خداوند نیکوترین سخن را به صورت کتابی همگون و مکرر فرود فرستاد که پوستهای آنان که از پروردگارشان هراس دارند، از آن به لرزه میافتد).
بیندیش: با آنکه آیات قرآن، همگون و همانند است و داستانها و پندها در آن تکرار میگردد، اما هرگاه خداترسان و هراسناکان در آن بیندیشند و به آن سوی کلماتش بنگرند یا در آن دقت و توجه کافی مبذول دارند، از عظمت معانی و هیبت مفاهیم، موی بر اندامهایشان راست گردد.
اگر میخواهی حکمتها و احکام قرآن یا لطایف و رازهایش را بشناسی، در شناخت واژگانش تبحر پیدا کن تا از پس آن، به معانی ژرف و مرواریدهای گرانبهایش دست یابی. به دقت در گزینش و چینش کلمات بنگر و بیندیش که چرا از واژگان مشابه و همانند آنها استفاده نشده است. راز آن در چیست؟ به چه هدفی فلان لفظ انتخاب شده است؟ به پیوند عمیق یک لفظ و مفهوم با الفاظ و معانی موجود در پیرامونش توجه کن، که چهسان در کنار هم قرار گرفتهاند، و این چینش و بافت و فضا، چه محصولی داده است؟ پیش خودت این الفاظ را تکرار کن و به پیامد مفاهیم آن در واقعیت زندگیات بیندیش. در همهی اینها بنگر و بیندیش. «لاتحرک لسانک لتعجل به». (زبانت را به قصد شتاب در آن حرکت نده).
هرگاه یک مفهوم و برداشت برایت پدیدار گشت، و از یک لفظ، چیزی آموختی، آن را در کنار دیگر مفاهیم قرار بده تا به برکات فراوان و دانش گسترده دست یابی. هرگاه یک آیه را میخوانی، به مفاهیمی دست پیدا خواهی کرد که پیشتر از آن بیبهره بودی.
شیخ عبدالرحمان سعدی ـ رحمه الله ـ در یکی از نوشتههایش گفته است: «کسی که در قرآن میاندیشد، نباید تنها به معنای الفاظ بسنده کند؛ او باید در گام نخست در معانی واژگان بیندیشد، و هرگاه آن را به درستی فهمید و مفهومش را دریافت، با خرد خویش به آن بنگرد، راههای رسیدن به آن را بیابد، لوازمش را فراهم کند و به متعلقاتش توجه نماید. او باید یقین کند که خداوند چنین چیزی را از او خواسته است، در عین حال باید مطمئن باشد که معنای خاص آن لفظ را نیز خداوند اراده دارد.
دو چیز باعث چنین اطمینانی از ارادهی خداوند در دلش میشود:
یک. شناخت و قطعیت از اینکه آن برداشت از توابع و لوازم معناست.
دو. آگاهی از اینکه خداوند بر هر چیزی داناست و اوست که بندگانش را به تدبر و تفکر در قرآن فرمان داده است. او از پیامدهای معانی و الفاظ بسی آگاه است و خودش خبر داده است که قرآن، کتاب هدایت، نور و بیانگر همه چیز است. قرآن، شیواترین سخن و روشنترین بیان است. بدین ترتیب، بر پایهی توفیقات الهی، بنده به دانش فراوان و برکات بسیار دست مییابد. در کتاب تفسیر ما، موارد زیادی از این قبیل یافت میشود که نشانگر لطف خداوند بر ماست».
«در واژگان عام و خاص بیندیش، در بافت و فضای سخن بنگر، در شناخت منظور کلام خداوند توجه کن و آن را بر همه چیز تعمیم بده و پیاده کن، زیرا قرآن، مهمترین امر و مقصد و مقصود است. خداوند با قرآن، بندگان را به پرستش فرمان داده و با آن، دانش و ایمان به دست میآید».
به عنوان مثال به این سخن خداوند پاک بنگر: «فمن یرد الله أن یهدیه یشرح صدره للإسلام ومن یرد أن یضله یجعل صدره ضیقًا حرجًا کأنما یصعد فی السماء کذلک یجعل الله الرجس على الذین لا یؤمنون». (خداوند هر کس را بخواهد راه نماید، دلش را برای پذیرش اسلام میگشاید و هر که را بخواهد گمراه کند، دلش را تنگ و سخت میگرداند، گویا به سختی به آسمان بالا میرود. بدین گونه خداوند پلیدی را بر کسانی قرار میدهد که ایمان نمیآورند).
به حکمت انتخاب واژهی «حرجا» بنگر و بیندیش که برای چه از میان الفاظ مشابه، این لفظ گزینش شده است. به ارتباط این لفظ و مفهومش با الفاظ و معانی موجود در فضا و بافت پیرامونی بنگر. باری عمر بن خطاب ـ رضی الله عنه ـ از فردی بادیهنشین و اعرابی پرسید: حَرَجه چیست؟ آن مرد گفت: درختی است که میان درختان دیگر قرار دارد و دست هیچ چوپان یا حیوان یا موجودی به آن نمیرسد. عمر ـ رضی الله عنه ـ گفت: دل منافق نیز همین گونه است که هیچ خیری به آن نمیرسد.
چند بار خواندن آیات و اندیشیدن چندباره در مفاهیم آن و نگریستن به پیامدهای آن در واقعیات زندگی، از عادات گذشتگان امت بوده است. در روایتی صحیح آمده است که رسول الله ـ صلی الله علیه و سلم ـ باری در نماز شب تا صبح یک آیه را خواند و تکرار کرد. آیه، این بود: «إن تعذبهم فإنهم عبادک و إن تغفر لهم فإنک أنت العزیز الحکیم». (اگر آنان را کیفر دهی، بندگان خودت هستند و اگر ایشان را بیامرزی، به یقین تو بسیار سربلند و فرزانهای).
باری تمیم داری ـ رضی الله عنه ـ تا سپیدهدم در نماز شب این آیه را تکرار کرد: «أم حسب الذین اجترحوا السیئات أن نجعلهم کالذین آمنوا وعملوا الصالحات سواء محیاهم ومماتهم ساء ما یحکمون». (آیا آنان که مرتکب گناهان میشوند، میپندارند که ایشان را همانند کسانی قرار میدهیم که ایمان آوردهاند و کار شایسته کردند، زندگی و مرگشان برابر است، بد گونه داوری میکنند).
حسن بصری ـ رحمه الله ـ این سخن خداوند پاک را تا صبح تکرار کرد: «وإن تعدوا نعمه الله لا تحصوها إن الله لغفور رحیم». (اگر در پی شمارش نعمت خدا باشید، نمیتوانید آن را بشمارید، به یقین خداوند بسی آمرزگار و مهربان است). وقتی از او علت را جویا شدند، گفت: این آیه مایهی پند است؛ هرگاه به چیزی بنگریم یا از چیزی نگاه برداریم، نگاهمان بر نعمتی میافتد، و نعمتهایی را که نمیشناسیم، بسیار زیاد است.
هیچ چیز همانند تداوم اندیشیدن و نگریستن در کتاب خداوند پاک و بزرگ برای دل، سودمندتر و برای دانش و کردار، راهنماتر نیست. گذشتگان ـ رحمهم الله ـ حکمت فرود آمدن قرآن را دریافتند و به تدبر در الفاظ و نگرش در مفاهیمش مشغول شدند و زندگی خویش را با آن سرشار کردند، تا قرآن، بهار دلهایشان شد و هرگاه به آن میرسیدند، به پرداختن به چیزهای دیگر تمایلی نشان نمیدادند.
خدایا، قرآن را بهار دلهای ما، نور درونمان و باعث زدودن اندوه ما قرار بده، که توفیق از آن توست. وصلى الله وسلم على نبینا محمد وعلى آله وصحبه أجمعین.

عبدالله بن سلیمان النمله

  • مطالب مرتبط
  • دیدگاه‌ها
0 0 امتیازها
محبوبیت مقاله
مشترک شوید
مرا مطلع کن از
0 دیدگاه‌
جدیدترین
قدیمترین بیشترین امتیاز
Inline Feedbacks
تمام دیدگاهها را ببینید.
0
منتظر دیدگاه شما هستیم!x